دانشگاهه داریم

تاریخ کتبی و خاطرات دانشگاه امام صادق علیه‌السلام

دانشگاهه داریم

تاریخ کتبی و خاطرات دانشگاه امام صادق علیه‌السلام

۳۲ مطلب با موضوع «طنز و شوخی و خنده» ثبت شده است

وقتی گزینش چشم امید مردم میشود

مدیر وبلاگ | دوشنبه, ۱۲ مهر ۱۴۰۰، ۱۰:۱۸ ق.ظ | ۰ نظر

چشم امید مردم
ساعت یک شب از بلوک۹، ساختمون #گزینش اومدم بیرون که برم سمت خونه.
راننده اسنپ وقتی که منو سوار کرد، پرسید تا الآن دانشگاه بازه؟
گفتم: آره حاجی، بازه. هنوزم بچه‌ها دارن کار می‌کنن.
گفت: چقدر خوب، چی کار می‌کنید؟ گفتم: یه پروژه تحقیقاتی سه ماهه است!
با خوشحالی گفت: آفرین، خدا حفظتون کنه. کار تحقیقاتی بکنید، این مردم چشم امیدشون به شماست.

آغاز فصل ورود ۱۴۰۰ی هاست، خداقوت خدمت همه رفقای گزینش.
بازنشر از کانال وزارت داده‌ها: ble.ir/v_mesle_vezarat

خاطرات و عکس‌های خاطره‌انگیز خود را برای ما بفرستید: ble.ir/hdarvishi
خاطرات پل مدیریت ble.ir/join/ZWI3ZmY2Zj

  • مدیر وبلاگ

خاطره میثم مطیعی از گزینش دانشگاه امام صادق علیه‌السلام

مدیر وبلاگ | جمعه, ۱۲ شهریور ۱۴۰۰، ۰۵:۱۶ ب.ظ | ۰ نظر

#خاطرات #گزینش
یکی از خاطره‌انگیزترین اتفاقات مشترک همه امام‌صادقی‌ها #سؤالات_گزینش است. اون روزی که سه نفر در برابر یک نفر نشستند و سرنوشت هفت‌ساله ما را مشخص کردند!
در این میان، گاهی سؤالات جالب‌اند و گاهی هم جواب‌ها!
مشهورترین خاطره از سؤالات گزینش هم احتمالاً سؤال برادر #میثم_مطیعی (به عنوان مصاحبه‌کننده) است از آن برادر داوطلب هیئتی:

_میثم مطیعی هم گوش می‌دی؟
_نه. از این مداح درپیتی‌ها گوش نمی‌دم.


#به_پیشنهاد_شما قرار شده سؤالات و خاطرات گزینش را به طور ویژه کار کنیم.


خاطرات پل مدیریت

 

 

  • مدیر وبلاگ

کشیده حاجی مباشری + فیلم

مدیر وبلاگ | سه شنبه, ۳۱ فروردين ۱۴۰۰، ۰۷:۵۲ ب.ظ | ۰ نظر

استاد حاجی مباشری
تا حالا از حاج آقای #مباشری #یک_کشیده_دوستانه خورده‌ای؟

اردوی ضیافت رضوی بود. سال 1398. نماز صبح شب قدر رو خونده بودم. پیامک اومد: «حاج آقای مباشری، صحن #قدس، الآن»
سریع خودم رو به حلقه بچه‌ها رسوندم.
شرح حدیث می‌کردند که اغتنم خمسا قبل خمس...
....
-حالا که جوانید، عاشق اردو هستید ... این‌طور نیست؟!
- (یکی از بچه‌ها): نه
-(جواب قاطع حاجی مباشری): یک کشیده دوست داشتنی!

فیلمش را ببینید. (8 مگ)

حاجی مباشری از مبارزان انقلاب اسلامی و یاوران آیت الله محمدرضا مهدوی کنی در مدیریت دانشگاه امام صادق علیه السلام است. او سالها معاون دانشجویی این دانشگاه است. بی شک در سالهای اخیر او به عنوان استاد دوست داشتنی اخلاق دانشگاه از نعمتهای الهی مورد توجه دانشجویان بوده است.

  • مدیر وبلاگ

چگونه چراغ اتاق را خاموش کنیم؟!

مدیر وبلاگ | سه شنبه, ۷ بهمن ۱۳۹۹، ۱۲:۰۵ ق.ظ | ۱ نظر

#زندگی_دانشجویی

چگونه چراغ اتاق را خاموش کنیم؟!

دیروقت بود. همه‌مان دراز کشیده بودیم که بخوابیم ولی چراغ روشن مانده بود. بله! درست فهمیدید هیچ کس حاضر نبود بر جاذبه نیوتن غلبه کند، برخیزد و آن نور نحس ادیسونی را بکشد! البته هر کدام به سهم خودمان تلاش کردیم چیزی پرتاپ کنیم شاید بخورد به کلید و چراغ خاموش شود. نشد.

شرایط سختی بود. همیشه در سختی‌ها خلاقیت‌ها شکوفا می‌شود. راه حل ما البته ساده بود: یک تماس کوتاه با یکی از بچه‌های اتاق بغل. نه! وقتی اومد، بهش نگفتیم چراغ را خاموش کند. نظرش را درباره یک موضوع علمی جویا شدیم. چند دقیقه گپ زدیم و نهایتاً خداحافظی کردیم و گفتیم حالا که داری می‌ری، چراغ را هم خاموش کن!

وقتی به هدف رسیدیم، خیلی خندیدیم!

از فردا که واقعیت را گفتیم تا چند روز با ما حرف نمی‌زد.
#دلتنگ_خوابگاه

#خاطرات و عکس‌های خاطره‌انگیز خود را برای ما بفرستید: @hdarvishi
خاطرات پل مدیریت
ble.ir/join/ZWI3ZmY2Zj

  • مدیر وبلاگ

عکس؛ لبخند حاجی

مدیر وبلاگ | دوشنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۹، ۰۴:۴۳ ب.ظ | ۰ نظر

لبخند حضرت آیت‌الله محمدرضا مهدوی کنی
#عکس #حاجی
لبخند بزن برادر! لبخند گل قشنگ است.
حضرت آیت‌الله مهدوی کنی حتی شب‌های قدر هم مستمعان را می‌خنداند. 


#خاطرات و عکس‌های خاطره‌انگیز خود را برای ما بفرستید: https://ble.im/abdolah
خاطرات پل مدیریت

  • مدیر وبلاگ

واحد پول ایران در میوه‌فروشی تجریش

مدیر وبلاگ | دوشنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۹، ۰۴:۴۲ ب.ظ | ۰ نظر

واحد پول ایران میوه‌فروشی تجریش

سال ۶۳ که اومدیم دانشگاه، تمام اساتید زبان #عربی از عراقی‌های عضو مجلس اعلای انقلاب اسلامی #عراق و همرزمان #شهید_حکیم بودند که صدام اونا رو از عراق اخراج کرده بود.
لذا اصلاً فارسی بلد نبودند و این خود در فراگیری بیشتر زبان عربی برای ما هم مؤثر بود!

میوه‌فروشی تجریش
یک روز یکی از این اساتید رفته بود #امام‌زاده_صالح #تجریش.
اون زمان ابتدای بازارچه تجریش میوه‌فروشی‌های زیادی بود که قیمت میوه‌ها را با برچسب مشخص کرده بودند.
فردای آن روز، این استاد آمد سر #کلاس ما. به عربی سؤال کرد مگر واحد پول شما ریال نیست؟
یکی از دانشجویان هم به عربی پاسخ داد که بله ریال است!
استاد با تعجب گفت: پس چرا قیمت میوه‌ها را در تجربش با «دِرهم» نوشته بودند؟!

  • مدیر وبلاگ

صغری خانم عربی بلد نبود!

مدیر وبلاگ | دوشنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۹، ۰۴:۴۱ ب.ظ | ۰ نظر

صغری صغری همیطو وایس

ربطی به پل مدیریت نداره ولی جالبه:
چند سال پیش که در جریان حج پل منا فرو ریخت، یکی از همسایه‌های ما که یک پیرزن ساده بود، خیلی بد زخمی شده بود، در حالی که بقیه افراد کاروانشون اصلاً آسیبی ندیده بودند!
ازشون پرسیدیم: صغری خانم! چی شد که این‌جوری شد؟
با لهجه محلی (کرمان) گفت: راه نمی‌برم ننه! همه می‌گفتند «صغرا صغرا همیطو وایس!» من وایسیدم که ایطو شد!
.
.
بعد از کلی پرس و جو کاشف به عمل اومد که جمعیت داشتند شعار می‌دادند: «ثوره ثوره حتی النصر» یعنی «انقلاب، انقلاب، تا پیروزی»
ایشون شنیده بوده...

خاطرات پل مدیریت

  • مدیر وبلاگ

شعار ساختارشکن تجمع مقابل سفارت نیجریه

مدیر وبلاگ | دوشنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۹، ۰۴:۴۱ ب.ظ | ۰ نظر

شعار ساختارشکن تجمع درخواست درمان شیخ ابراهیم زکزاکی در خیابان فرشته، مقابل سفارت نیجریه

یکی شعار داد:
روحانی جنایت می‌کند
اروپا حمایت می‌کند

:scream: شوکه شدیم. چقدر تند و خشمگین!
هر بار که شعار تکرار می‌شد، بعضی‌ اعتراض می‌کردند شعارهای ساختارشکن ندهید! زمان برد تا همه بفهمند داره می‌گه:
بوهاری جنایت می‌کند
اروپا حمایت می‌کند

بوهاری رییس‌جمهور #نیجریه است!

زنده از محل #تجمع

خاطرات پل مدیریت

  • مدیر وبلاگ

خاطرات گزینش دانشگاه امام صادق علیه‌السلام؛ هلو یا شلیل؟

مدیر وبلاگ | دوشنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۹، ۰۴:۴۱ ب.ظ | ۰ نظر

خربزه یا هندوانه؟ ۲

برای من هم اتفاق افتاد ولی تو مصاحبه دوم.
دکتر ... نشسته بود اون‌ور میز.
انتخاب سختی داشتم؛ باید بین هلو و شلیل کال یکی رو انتخاب می‌کردم.
:smile:

کلی با خودم کلنجار رفتم که به لحاظ روانشناسی و اخلاقی، انتخاب هر کدوم چه معنی‌ای می‌تونه داشته باشه!
بعدش فهمیدم دریغ از ذره‌ای اهمیت!

#گزینش


#خاطرات و عکس‌های خاطره‌انگیز خود را برای ما بفرستید: https://ble.im/abdolah
خاطرات پل مدیریت

 

 

  • مدیر وبلاگ

خاطرات گزینش دانشگاه امام صادق علیه‌السلام؛ استرس مصاحبه!

مدیر وبلاگ | دوشنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۹، ۰۴:۳۹ ب.ظ | ۰ نظر

 

اگر این روزها به دانشگاه سر بزنید، می‌بینید که فصل #گزینش شروع شده است.
یکی از دوستان بود که هر سال وقتی تابلوی «به طرف آزمون شفاهی» را می‌دید، می‌گفت: «دوباره اینا دارند استرس وارد می‌کنند به ما!»
 
#خاطرات و عکس‌های خاطره‌انگیز خود را برای ما بفرستید: https://ble.im/abdolah
خاطرات پل مدیریت

 

 

  • مدیر وبلاگ