دانشگاهه داریم

تاریخ کتبی و خاطرات دانشگاه امام صادق علیه‌السلام

دانشگاهه داریم

تاریخ کتبی و خاطرات دانشگاه امام صادق علیه‌السلام

۱۰ مطلب با موضوع «گفتمانی و اندیشه‌ای» ثبت شده است

مصاحبه خواندنی استاد نصرالله لک

مدیر وبلاگ | دوشنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۹، ۰۴:۴۴ ب.ظ | ۰ نظر

سرآغاز، اسم #نشریه #اردو پیش دانشگاهی #بصیرت چند سال پیش بود. این نشریه مصاحبه‌ای با استاد #نصرالله_لک داشت که بخش‌هایی از آن را می‌خوانید. خداییش با توجه بخوانید و ساده نگذرید. دمتون گرم!

لک

اشاره:

با حدود 70 سال سن همچنان پرقدرت و مصصم می‌دود؛ دوندگی نه از آن نوع که غالب ما، بر اثر روزمرگی و در پی لقمه‌ای نان دچارش شده‌ایم، بلکه دویدنی که از حس مسئولیت‌پذیری و دغدغه دینی او به شاگردانش نشأت گرفته است. پیری و خستگی را نمی‌شناسد و به عشق دانشجویانش کار می‌کند و  همین است که او را در این سن و سال، همچنان زنده و سرپا نگه داشته‌است. این بار پای صحبت‌های استاد نصرالله لک، مدرس تربیت‌بدنی در دانشگاه امام صادق(علیه‌السلام) نشستیم. 

         

سرآغاز: لطفاً مختصری از خود و نقطه آغاز معلمی؟

          آقای لک: متولد 1321 و بیشتر از 40 سال است که معلمم. از آموزش و پرورش شروع کردم و الآن در دانشگاه تدریس می‌کنم. زمانی که دانش آموز بودم برای تعلیم عشایر به روستاهای استان لرستان و اطراف اراک می‌رفتم. سه سال در مکتب‌خانه درس خواندم و بعد وارد دبیرستان شدم. حدوداً 14 ساله بودم که دیپلم گرفتم و در رشته تربیت بدنی وارد دانشگاه تربیت مدرس شدم.

         

سرآغاز: روزهای اولیه تدریس در تهران و به خصوص دانشگاه امام صادق(علیه‌السلام)؟

          آقای لک: تقریباً از سال 1346 به تهران آمدم و در مدارس شروع به تدریس زیست‌شناسی و تربیت‌بدنی کردم. از سال 59 هم تدریس در دانشگاه‌های شهید بهشتی، تهران، مذاهب اسلامی، دانشکده معماری و دانشکده صدا و سیما را شروع کردم. با دانشگاه امام صادق علیه السلام نیز از همان ابتدای تأسیس همکاری می‌کردم که البته مقطعی از این دوره مقارن شد با اعزام به جبهه‌ها.

         

سرآغاز: از دانشگاه امام صادق علیه السلام و دانشجویان رضایت دارید؟

          آقای لک: بله؟ من از همه راضی‌ام. انسان باید نقصان و بدی را اول در خودش جستجو کند و بعد در دیگران.

         

سرآغاز: یادی از دوران تدریس؟

          آقای لک: همه لحظات ما پر از خاطره است. وظیفه معلمی در حقیقت ریشه در مبنای دینی و قرآنی دارد. در آموزش باید جان داد تا مجموع وجودی انسان آراسته و مزین به اخلاق اسلامی شود و از او معلم و انتقال دهنده شایسته‌ای بسازد.

         

سرآغاز: ویژگی‌های یک معلم خوب؟

          آقای لک: از خودگذشتگی و خود را فدای جامعه کردن. معلم باید خود را به قدرت وحی متصل و توکل به خدا کند تا بتواند در مقابله با ناهنجاری‌ها و چالش‌هایی که غالباً از جهل و ظلم افراد ناشی می‌شود، پیروز باشد.

         

سرآغاز: علت روی آوردن به حرفه معلمی؟

          آقای لک: من می‌توانستم در کارهای سیاسی، نظامی یا در دستگاه‌های دولتی مشغول شوم، ولی روح من با این چیزها سازگاری چندانی نداشت. تنها جایی را که فکر کردم می‌شود دنیایی ساخت و انسانی را تربیت کرد، کار آموزش و پرورش و دانشگاه بود. در نقش معلم و مربی، آدم باید خودش باشد و این را با بزرگان دانشگاه هم مطرح کرده‌ام و گفته‌ام اگر می‌خواهید موفق باشید، باید از نقش‌های قالبی بیرون آیید و به سراغ فطرت و طبیعت افراد بروید. هر گونه نقش بازی کردن یا حرکت تصنعی، بیش از آن که کمکی در جذب افراد باشد، باعث دوری و غربت خواهد شد.

         

سرآغاز: تلخی و شیرینی معلمی؟ چگونه با آن کنار آمده‌اید؟

          آقای لک: معلمی اصلاً تلخی ندارد. بنده با این که 7-6 سال است بازنشست شده‌ام،اگر بخواهم کار اقتصادی کنم، ظرفیت 10 مدیر اقتصادی فعال را می‌توانم داشته باشم، ولی چندان وارد این کار نشدم. البته 5-4 سال فعالیت حاشیه‌ای داشته‌ام که آن هم در جهت رفع حوائج دیگران بوده است. همیشه سعی کرده‌ام در زندگی قانع باشم. در عین پرکاری، یک وعده غذا برایم کافی است و بسیار کم می‌خوابم. کار اگر برای خدا باشد، انسان حقیقتاً خسته نمی‌شود. معلمی که با یک بار امانت الهی رو‌به‌روست، ادای این امانت به او نیرو می‌بخشد و جهان موعودی را که همه منتظرش هستند، فراهم می‌کند. اما متأسفانه در جامعه فعلی بسیاری از افراد در جای خود قرار نگرفته‌اند و فضای نابرابر و تبعیض‌آمیز، عرصه را بر بسیاری از افراد از جمله قشر معلم و استاد دانشگاه تنگ کرده است.

         

سرآغاز: الگوی معلمی شما؟

          آقای لک: الگوی ما قرآن، انبیاء، اولیای خدا و ائمه معصومین علیهم السلام هستند. وقتی احساس کردیم که در یک رفتار اجتماعی دچار نقیصه‌ایم،  باید با مراجعه به این منابع، خود را تکمیل و اصلاح کنیم. معلم باید آنچنان با قرآن و ائمه معصومین علیهم‌السلام مأنوس باشد و دستورات اسلام را در زندگی خود پیاده کند که اگر دید انسانی دارد ایزوله و استحاله می‌شود، بتواند او را از مسیر اشتباه برگرداند.

         

سرآغاز: نقطه اوج معلمی برای یک معلم موفق؟

          آقای لک: معلمی، همه نقاطش اوج است. مثل اینکه بگوییم حد الوهیت یا ربوبیت کجاست؟ حدش مطلق است. نقطه او آن است که ما در حقیقت به رب نزدیک شویم. من باید صبح با بسم الله و قربه الی الله شروع کنم و آنگاه ببینم حرفم چه قدر می‌تواند ایجاد انگیزه و تعالی و رغبت کند.

         

سرآغاز: توصیه به متعلمین و دانشجویان؟

          آقای لک: وقتی قرار شد انسان علم را در یک دانشگاه اسلامی دنبال کند، واقعاً باید به این اعتقاد داشته‌باشد. مثلاَ اگر کسی آمده است اینجا تا علوم سیاسی بخواند و از دانش اسلامی و استدلال فقهی نیز برخوردار باشد، تعاملات سیاسی خود را هم باید با علاقه سیاسی و دینی دنبال کند. اگر جز این باشد، به دریوزگی می‌افتد. من خود وقتی با شخصیت‌های سیاسی که بعضاً انحراف ایجاد می‌کنند، مواجه می‌شوم، خیلی سخت به آنها می‌تازم و به آنها پرخاشگری هم می‌کنم...


#خاطرات و عکس‌های خاطره‌انگیز خود را برای ما بفرستید: https://ble.ir/abdolah
خاطرات پل مدیریت
ble.ir/join/ZWI3ZmY2Z

  • مدیر وبلاگ

انتقادپذیری به سبک آیت‌الله علم‌الهدی

مدیر وبلاگ | دوشنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۹، ۰۴:۳۸ ب.ظ | ۰ نظر

#خاطره_رسیده
انتقادپذیری به سبک آیت‌الله علم‌الهدی

نچ‌های آیت‌الله #علم_الهدی مشهور بود. از #کمیته انقلاب همراه آیت‌الله مهدوی [#حاجی] آمده بودند و آن زمان معاون آموزشی دانشگاه بودند.
در همان دهه ۶۰ هم شخصیت باصلابتی داشتند. ما از بعضی چیزها انتقاد می‌کردیم و راه حل هم ارائه می‌دادیم. اما ایشون یک نچ بلندی می‌گفتند و بعد وضع موجود را توجیه می‌کردند و اشکال راه حل ما را می‌گفتند. زمان می‌گذشت تا چند ماه بعد می‌دیدیم که خودشان از راه‌حل‌های دانشجویی ما در شوراهای دانشگاه دفاع کرده‌اند و همان عملیاتی شده است.
به روایت دکتر #حسین_رضی


خاطرات پل مدیریت

  • مدیر وبلاگ

نماز جمعه آقا در فتنه ۱۳۸۸

مدیر وبلاگ | دوشنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۹، ۰۴:۳۸ ب.ظ | ۰ نظر

روزی که هفت صبح رفتیم نماز جمعه

چپ، راست،‌ کارگزار؛ علیه خدمت‌گزار
مردم این حقیقت را فهمیده بودند و شعار می‌دادند. اتحاد نامبارکی علیه انقلاب شکل گرفته بود و اصل نظام را هدف قرار داده بود.
۲۲ خرداد ۱۳۸۸ انتخابات شلوغی بود. صف رأی‌دهندگان از صندوق درمانگاه دانشگاه به در اصلی می‌رسید. بعد از اعلام نتایج هم وضع بدتر شد.
غروب ۲۳ خرداد دیگر همه فهمیده بودند درگیری‌های جدی پیش آمده است. سر شب در خوابگاه‌ها به نقل از فرمانده بسیج می‌گفتند «نفر» و «موتور» لازم داریم. رفتیم در اصلی دانشگاه...
درگیری‌ها و لشکرکشی‌های خیابانی ادامه داشت. بعضی بچه‌ها بدجوری چاقو خوردند...
یک شب گفتند ماهواره گفته است امشب به دانشگاه امام صادق علیه‌السلام حمله می‌شود. چه شبی بود!
گفتند ۲۹ خرداد آقا خطبه جمعه را می‌خواند. نماز جمعه در مسجد دانشگاه تهران برگزار می‌شد. گفتیم اگه اون طرفی‌ها بیان زیر سقف حضور داشته باشند، خیلی بد می‌شود.
بسیج اعلام کرد حرکت اتوبوس‌ها برای نماز جمعه ساعت ۷ صبح!
۷ صبح کنار مقبره بودیم. همه چهره‌ها خواب‌آلود بود. یکی نان بربری خریده بود و توزیع می‌کرد. شکم خالی که نمی‌شد خطبه‌ها را گوش کرد!
خدا می‌داند تو دلمون چقدر به موسوی فحش دادیم که مجبورمون کرده ۷ صبح بریم نماز جمعه!
وقتی رسیدیم دانشگاه تهران، درهای قسمت مسقف بسته بود. همزمان با ما گروه دیگری هم رسیدند. وقتی صحبت کردیم،‌ متوجه شدیم آنها هم دانشجو هستند. یواش یواش مردم عادی هم می‌رسیدند. در باز شد. بازرسی‌ها شدیدتر از همیشه بود.
بغل‌دستی من در صف نماز، طلبه جوانی بود از قم که پسر هشت‌ساله‌اش را آورده بود. پسرک رنگ به چهره نداشت. باقی‌مانده نانم را دادم بخورد.
جمعی کفن‌پوش از بهاباد یزد آمده بودند. گفتم همشهری‌های سید رضی (الآن دکتر حجت‌الاسلام هستند.) هم مثل خودش باغیرت و انقلابی هستند. لهجه‌های پراکنده شهرهای دیگر هم شنیده می‌شد.
با دیدن این چهر‌ه‌ها دل‌مان قرص شد که انقلابی‌ها از جاهای دور و نزدیک خودشان را رسانده‌اند.
حاج محمدرضا طاهری قبل از خطبه‌ها مداحی کرد. در شعرش هم اسم «محمود» را آورد و شادی جمعیت به اوج رسید. دیگر خیالمان راحت شده بود.

خاطرات پل مدیریت

  • مدیر وبلاگ

بحران جابه‌جایی مرجعیت در علوم اسلامی

مدیر وبلاگ | دوشنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۹، ۰۴:۳۷ ب.ظ | ۰ نظر

بحران جابجایی مرجعیت علوم اسلامی از ایران به خارج از کشور/ همچنان در فضای علوم اسلامی، تولید علم ارزشگذاری مناسبی نمی‌شود

رئیس میز توانمندسازی و توسعه علوم اسلامی هشدار داد:

بحران جابجایی مرجعیت علوم اسلامی از ایران به خارج از کشور/ همچنان در فضای علوم اسلامی، تولید علم ارزشگذاری مناسبی نمی‌شود

مجتبی الهی خراسانی: این مشکل تقریباً یک دهه است که آغاز شده و اکنون جدی‌تر شده است، یعنی مفاهیم، پارادایم‌ها و نظریاتی که در یک دهه اخیر در زمینه علوم اسلامی مطرح شده، در مراکز اسلام‌شناسی و شیعه‌شناسی در کشورهایی نظیر کانادا، آمریکا، انگلستان و اسرائیل تولید شده است. در سال‌های اخیر، تفاهم‌نامه‌های وسیعی میان مراکز شیعه‌شناسی امضا شده و آخرین آن در سال گذشته میان دانشگاه تل‌آویو و دانشگاه‌های پرینستون و آکسفورد امضا شد و فعالیت غول‌های علمی در پروژه‌های مشترک، بسیار معنادار است.

نمی‌خواهم بگویم که توطئه‌ای در راه است، آن‌ها فعالیت علمی خود را انجام می‌دهند، ولی این مسئله باعث شده که مرجعیت علمی در علوم اسلامی، از دست آن خارج شود و متأسفانه حوزه تحرک کافی را برای این منظور ندارد.
بیشتر: yon.ir/MTUla
www.PavaraQi.ir | @PavaraQi

  • مدیر وبلاگ

آیت‌الله مهدوی کنی درگذشت مردی از تبار فرهنگ

مدیر وبلاگ | دوشنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۹، ۰۴:۳۷ ب.ظ | ۰ نظر

وقتی آیت‌الله مصطفوی رفت، فکر کردم که چقدر از برکت وجود ایشان استفاده کردم؟ علمای اسلام که در دسترس ما بودند.

 
وقتی پیامک ارتحال آیت‌الله مهدوی کنی آمد، با خودم گفتم: نه! می‌خواستم باور نکنم. نشد.
 
آیت‌الله محمدرضا مهدوی کنی وقتی توانایی خود را در مناصب سیاسی اجتماعی کشورداری به اثبات رساند، در اوج از قدرت کناره‌گیری کرد و به حوزه فرهنگ پیوست. البته همیشه تاکید می‌کرد: امام به ما یاد داده آخوند سیاسی باشیم! و همیشه هم در عرصه سیاست، نقش‌آفرین بود، هر چند خودش را درگیر امور اجرایی دولتی نمی‌کرد. 
 
او به فرهنگ پیوست و به اداره حوزه علمیه مروی و دانشگاه اسلامی امام صادق علیه‌السلام مشغول شد و با این سیره خود، بیش از هر چیز بر اهمیت فرهنگ تاکید کرد. گویند روزی وقتی از تصمیم یکی از اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی برای نامزدی انتخابات میان دوره ای مطلع شد، چنان برآشفت که دیگران نگران سلامتی او شدند. آری، او اهل فرهنگ بود.
 
آری، او برای من بیش از آن که یک فعال سیاسی باشد، یک فعال فرهنگی تربیتی بود. او در عمل نشان داد فرهنگ بر سیاست مقدم است. این یار صدیق انقلاب اسلامی، زندگی خود را وقف فرهیختن و تربیت کارگزاران نظام اسلامی کرد. 
 
آری، ما امروز عزادار از دست دادن یک شخصیت فرهنگی هستیم.
 
برای شادی روحش، تداوم راهش، آینده دانشگاه امام صادق علیه‌السلام دعا کنید!
 
به سهم خود، این فقدان را به رهبر معظم انقلاب، خانواده ایشان، شاگردان آیت الله و امت حزب الله تسلیت عرض میکنم.
 
پیوندهای مرتبط:
تقریر تشکیلاتی سید علی اصغرآقای علوی در همین باره: (+)
پوسترهای جدید حاج حسین براتی(+) از آیت الله مهدوی کنی در مسجدنما:تلیک کنید.
نقاشی چهره که آقای عباس گودرزی (تلخندک) خواستند منتشرش کنم (دریافت نسخه با کیفیت):
نقاشی چهره,مهدوی کنی,آیت الله,آخوند,خبرگان,رهبری,مرحوم,mahdavi-kani,طراحی,تمثال
 
حمید درویشی شاهکلائی
پی‌نوشت: این مطلب در شماره جدید نشریه فتح: ویژه‌نامه ارتحال آیت‌الله مهدوی کنی منتشر شد.

 

 

  • مدیر وبلاگ

از دانشگاه امام صادق تا دانشگاه پیاده روی
این مطلب در حقیقت بعدالتحریر یادداشت قبلی است.

درس یا کارهای رو زمین مانده انقلاب؟
یک نفر بدون ذکر با عنوان «یک امام صادقی آشنا» نظری نوشت با این مضمون که باید بچه ها را به درس خواندن و تولید علم تشویق کرد، نه این کارهای رو زمین مانده انقلاب. غافل از این که یکی از کارهای رو زمین مانده انقلاب، همین درس خواندن است! کسی نیست درس بخواند! حقیر همیشه حتی در اوج کارهای اجرایی ام در بسیج، دانشجویان را به مطالعه و تولید علم تشویق کرده ام مثلا این یادداشت من دو قسمتش درباره مطالعه و تولید علم است و یک قسمتش توصیه به ورزش! (+)

درس رو که باید خوند!
جهت اطلاع خوانندگان، پیشفرض فعالیت در سطوح عالی بسیج دانشگاه، علاوه بر داشتن توان و تجربه و وجهه اجتماعی، داشتن معدل بالاست. عمده اعضای شورای بسیج، از طریق آزمون کتبی در امتحانات دکتری پذیرفته شده اند و در طول تحصیل نیز همواره معدلهای بالا داشته اند. (دکتر نیک روش، دکتر جبارپور، دکتر بیگدلی، دکتر...)

مثلا من خیلی درس‌خونم!
 این نقل قول از من نیز رایج است که «اونی که معدلش زیر 17 است، داره تفریح میکنه!» یا «دانشگاه کسی رو که معدلش زیر 16 است، آدم حساب نمی‌کنه!»
 وظیفه اول دانشجو، درس خواندن است. به نظر من، حداقل درس خواندن در دانشگاه ما، کسب معدل 17 است. مسلم است کسی که در دانشگاه درس نمیخواند و معدلش پایین است، مورد تایید امام و رهبری نیست. امام روح الله تصریح دارند حرام است کسی در مدرسه بماند و درس نخواند. خب، این به راحتی به دانشگاه قابل تسری است. 

بنده بارها در فضای بنیان مرصوص و... تاکید کرده ام که برای حفظ نظام آموزشی، لازم است همه دانشجویان به نظم و حضور سر وقت و حداکثری در کلاسهای درس (ولو کلاسهای به ظاهر بی استفاده) اهتمام ورزند. خودم چندین راهبرد پیشنهاد داده ام برای افزایش مهارتهای مطالعه. نمونه عملی ش هم خود من! اگر فرصت باشد دوباره قفسه نقطه‌آی‌آر را روزآمد میکنم تا همگان ببینند چقدر کتاب میخونم! 
یادم هست در ترمهای آخر کارشناسی و ارشد، بیشتر حرفهای کلاس استادان را قبلا خوانده بودم. به ویژه درس مطالعات اسلامی در فرهنگ و ارتباطات که حداقل مطالب جدید را داشت!

بارها گفته ام وقتی از کلاس تا سقف سه شونزدهم غیبت کنید که استفاده بهتری بکنید. نه فقط از 84 تا 92 در دوره کارشناسی و ارشد، بلکه سه ترم دکتری اخیر نیز حقیر کمترین مقدار تاخیر در حضور کلاسها را داشته ام. در سه ترم اخیر دکتری، حتی برای یک دقیقه، کلاس درس را ترک نکرده ام. هر چند استادا معمولا به تلفنهاشون جواب میدن، به هیچ تلفنی هم جواب نداده‌ام. برای همه جلسات هم جزوه نوشته ام. اینها را اینجا مینویسم که سیره عملی خود را یادآوری کرده باشم. همیشه هم تلاش کرده ام علاوه بر منابع اصلی، منابع بی ارتباط و متفرقه ای که استادان پیشنهاد میدهند، بخوانم. (مثلا همین کشف المحجه سیدبن طاووس که استاد روش تحقیق پیشنهاد کرده بودند: +)

من حتی اینجا تو نشریه بسیج نوشته بودم که اگر تو برنامه هیئت میثاق صدهزار نفر شرکت کنن، ما باید کار رو زمین مونده خودمون رو انجام بدیم: انگیزه ایمانی برای علم، دانشگاه اسلامی، علم آموزی مومنانه و مرجعیت علمی و... 

دانش‌جویی قدر متیقن دانشجویی است
بله، به هر حال، وقتی مطالبه لب انتظار رهبری از «دانش‌جویان» است؛ اول فرد، باید دانش‌جویی خودش را ثابت کند، بعد به سایر فرعی و البته مهم دانشجویی نظیر عدالتخواهی و مطالبه گری و مانند آن، بپردازد.

علم بهتر است یا ثروت؟
البته در مقام انشای علم بهتر است یا ثروت، نظر ما مشخص است. ما علم و ثروت و قدرت را برای چه چیز می‌خواهیم؟
 صفایی ندارد ارسطو شدن/ خوشا پرگشودن پرستو شدن!
 آقای علامه جوادی: «جوادی فلسفه بخوان! عرفان بخوان! امام به این جوونا چی یاد داد که به ما یاد نداد؟» اونی که تا ته قضیه را رفته، اون دوست داره پرستو باشه! جوادی آملی که اگر بره، بعضی علوم را با خودش به زیر خاک میبره، این حرف رو میزنه! 

مثلا همین پیاده روی اربعین
 آدم عاقل، پیاده روی  اربعین رو ول کنه بیاد سر کلاس درسی که هر موقع  دیگه ای میتونه تشکیل بشه؟ ببخشید اربعین با نظام آموزشی غربی ما تداخل داره!

ما انقلاب کردیم که آدم تربیت کنیم. (جلد 8 صحیفه، همه صفحات!) حالا اگر چیزی آدمسازتر از هیئت ارباب و پیاده روی اربعین دارید، رو کنید. ببخشید، چند واحده؟

اتفاقا آقای امجد تو همین هیئت میثاق تاکید داشتند قشر فرهیخته جامعه، استادا و دانشجوها، محکمتر سینه بزنند! ما چون قراره کار رو زمین مانده انقلاب در حوزه علم را برداریم، باید محکمتر سینه بزنیم. باید جدی تر احساس نیاز به روضه داشته باشیم. رزمنده های هشت سال دفاع مقدس که کار رو زمین مانده انقلاب جلوی چششون بود، هر شب و همیشه هیئت داشتند؟ چرا؟ چون احساس نیاز میکردند به این انگیزه معنوی. ما هم اگه خودمون رو رزمنده حل مسائل اقتصادی، ارتباطی، سیاسی، حقوقی و... انقلاب بدونیم، مسلما بیشتر احساس نیاز به روضه اباعبدالله خواهیم داشت.

  • مدیر وبلاگ

درباره ابراهیم فیاض

مدیر وبلاگ | دوشنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۹، ۰۴:۳۵ ب.ظ | ۰ نظر

من دانش‌آموز بودم که تو سرمقاله نشریه پگاه حوزه می‌دیدم ابراهیم #فیاض هر دفعه داره حرف‌های متفاوت می‌زنه.

#فیاض و ما ادراک الفیاض؟
استاد حرارتی را در قلوب شاگردان ایجاد کرده که به این زودی‌ها سرد نخواهد شد.

#فیاض، ابراهیم بود. به تنهایی یک امت بود. امت حنیفی که راه خودش را بدون انحراف می‌رود.

#فیاض، ابراهیم بود. زبانش از تبر خلیل خدا، بت‌شکن‌تر بود. 

#فیاض، ابوذر بود؛ از بس تنها و غریب و انقلابی بود. عمار بود؛ از بس خودشو می‌کشت تا روشنگری کنه.سلمان بود؛ از بس بیشتر از بقیه می‌دونست.

#فیاض، بر قلب‌ها حکومت می‌کرد؛ چه وقتی فحش می‌داد، چه وقتی مرامی پای حرف‌هات می‌نشست.

ما آخرین نسل از دانشجویان اون رشته کذایی بی‌صاحاب بودیم که با #فیاض کلاس داشتیم؛ اون هم سه تا. بیشترین چیزی که یاد گرفتم، اینه که بی‌سوادم و باید بخونم.
(به کوری چشم دشمنای استاد هم یادآوری کنم که رتبه یک کنکور سراسری دکتری هم هستم!)

حالا که تا اینجاشو تحمل کردید، اینو بگم که بجای عشق‌بازی با #فیاض، نگذارید کتاب‌های این استاد عزیز با دسیسه‌های غیراسلامی فراموش شود. #منتقدانه بخوانید.


اینجوری بگم که ما با #فیاض، تونستیم خودمون رو پیدا کنیم.


اینو بگم و دیگه تموم.
برای فهم #فیاض، باید خودتو بکشی بالا؛ باید بزرگ شی. کوتوله‌پروری تو مرام استاد نیست.

#آقاحمیدگل

مطالب کوتاه‌نوشت بالا به مناسبت ژانر استاد فیاض در کانال توییتری امام‌صادقی‌ها منتشر شد.
دکتر فیاض دانش‌آموخته دکتری دانشگاه ما و عضو هیئت علمی دانشگاه تهران است. او در سال ۱۳۸۹ اعلام کرد که از دانشگاه امام صادق اخراج شده است. آن سال اخراج او و حذف اساتیدی نظیر سید صالح هاشمی گلپایگانی و جایگزینی عده‌ای از خاندان مهدوی کنی در رأس گزینش دانشجو-فارغ از همه شایستگی‌ها و توانمندی‌های این افراد- دانشجویان را به این باور رسانده بود که دانشگاه در یک نقطه عطف قرار گرفته است و دارد سقوط می‌کند. 
گفتنی است ابراهیم فیاض هنوز آن‌قدر محبوب است که دانشجویانی که اصلاً با او کلاس نداشته‌اند، به او می‌پردازند. قلیل مخالفان او بعضاً با تعابیری نظیر «فروید اسلامی» این حقیقت را فریاد می‌زنند که نه فروید را فهمیده‌اند و نه اسلام را و نه فیاض را!

  • مدیر وبلاگ

دانشگاه امام صادق علیه‌السلام

زیر بار ظلم رفتن مثل ـ ظلم ـ ظلم کردن، هر دواش از ناحیه عدم تزکیه است؛ قَدْ اَفْلَحَ مَنْ تَزَکّی
صحیفه امام،‌ ج ۱۸، ص ۴۹۹

  • مدیر وبلاگ

خرده آیندگان بر ما

مدیر وبلاگ | يكشنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۹، ۰۸:۴۷ ب.ظ | ۰ نظر

Image result for ‫دانشگاه امام صادق‬‎
آیندگان با همین منطق منطقی امام (اینجا را بخوانید) بر ما خرده خواهند گرفت که چرا آن روز که دانشگاه داشت پولی شد، آن روزی که دانشگاه داشت به قهقرا می‌رفت، مسالمت‌آمیز رفتار کردید؟ چرا خاک برسرتان نریختید؟ چرا پا نشدید یقه نگرفتید؟ چرا هیاهو نکردید؟ مشخص است با صرف گفتن «من مخالفم» هیچ چیز درست نمی‌شود. 
#ما_در_قبال_آیندگان_و_آینده_انقلاب_مسئولیم.
#باید_هیاهو کنیم!

  • مدیر وبلاگ

مطالبات امام خمینی از کسانی که مخالف هستند

مدیر وبلاگ | يكشنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۹، ۰۸:۴۷ ب.ظ | ۰ نظر

Image result for ‫امام خمینی‬‎
مخالفت زبانی کافی نیست
«من به آن‌هایى که مخالفت کردند، این حرف را دارم، به آن‌ها، که  چرا خاک به سرت نریختى؟! چرا پا نشدى یقه این مردکه را بگیرى؟ همین، من مخالفم! و هى تعارف و این همه تملق؟! «مخالفت» این است؟! #باید_هیاهو کنید؛ #باید_بریزید_وسط_مجلس؛ به هم‏ بپرید که نگذرد این مطلب. #به_صرف_اینکه_من_مخالفم درست مى‏‌شود؟! خوب، مى‏‌بینید که مى‏‌گذرد!»
 (صحیفه امام، ج‏1، ص: 424)

  • مدیر وبلاگ