دانشگاهه داریم

تاریخ کتبی و خاطرات دانشگاه امام صادق علیه‌السلام

دانشگاهه داریم

تاریخ کتبی و خاطرات دانشگاه امام صادق علیه‌السلام

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دانشگاه امام صادق علیه‌السلام» ثبت شده است

تأسیس دانشگاه امام صادق(ع) از زبان آیت الله مهدوی کنی(ره)

مدیر وبلاگ | دوشنبه, ۹ مهر ۱۴۰۳، ۱۱:۱۱ ق.ظ | ۰ نظر

ایده اولیه تشکیل دانشگاه امام صادق علیه السلام پیش از پیروزی انقلاب اسلامی شکل گرفت. زندان‌های شاه فرصت بدی نبود که برخی از بزرگان مبارزه را گرد هم آورد و حاصل هم‌اندیشی‌هایشان را پس از رهایی تبدیل به ایده‌ای برای تأسیس یک دانشگاه اسلامی کند.

به گزارش خبرنامه صادق کسانی چون استاد شهید مطهری، شهید باهنر، شهید بهشتی و آیه الله مهدوی کنی دوستان و همرزمانی بودند که علاوه بر مبارزه در اندیشه آینده نهضت، پس از پیروزی آن نیز بودند.

لذا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی حتی اساسنامه این مرکز علمی را هم تدوین کرده بودند؛ هرچند طبیعی بود که رژیم پهلوی اجازه تأسیس چنین مرکزی را نمی‌داد.

چند سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی درحالیکه تا اندازه‌ای از بحران‌های کشور کاسته شده‌بود، همان یاران انقلابی به فکر افتادند تا آن ایده را پیاده کنند لذا آن مرکز مورد نظر با نام مبارک امام صادق علیه السلام و در زمستان سال ۱۳۶۱ شمسی مقارن با سالروز ولادت حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم و امام صادق علیه السلام آغاز به کار کرد. لازم به ذکر است که دانشگاه امام صادق علیه السلام اولین دانشگاهی است که پس از انقلاب اسلامی و در دوران انقلاب فرهنگی (تعطیلی دانشگاه‌ها از سال ۵۸-۶۲) تأسیس شد.

 در ادامه پرونده سی و سومین سالگرد تأسیس دانشگاه امام صادق(ع)، فرصتی برای بازخوانی خاطرات و روایت های مؤسسان دانشگاه از تاریخچه و دلایل و اهداف تأسیس دانشگاه تا منابع مالی اولیه آن و چگونگی مدیریت و راه اندازی آن حاصل شد. پس از انتشار روایت یکی از مؤسسان دانشگاه – سید رحیم خانیان – از چگونگی تأسیس دانشگاه و تاریخچه آن اینک روایت یکی دیگر از مؤسسان دانشگاه و ریاست فقید آن را بازخوانی می کنیم تا به گوشه ای از تلاش ها و زحماتی که برای ایجاد و راه اندازی دانشگاه کشیده شده است، اشاره ای کنیم و قدردان تلاش های خالصانه آنان باشیم.

الف) هیأت امنا

قبل از انقلاب تعدادی مدرسه‌ اسلامی ساخته شد. هدف بنیانگذاران مدارس این بود که مسلمانانی که قدرت مالی دارند و می‌توانند فرزندانشان را در یک مدرسه‌ خوب تربیت کنند به آنجا بروند؛ از جمله مدارس تعلیمات اسلامی به همت مرحوم آقای شیخ عباسعلی اسلامی و گروهی از نیکوکاران تأسیس گردید و سپس مدرسه‌ علوی و مدارس اقماری آن در سطح بالاتر توسط مرحوم علامه کرباسچی بنیان‌گذاری شد.

همین مدرسه بود که بعد از انقلاب بسیاری از وزرای ما از دانش‌آموختگان آن بودند؛ مانند مرحوم شهید قندی[۱] مرحوم شهید کلانتری[۲], مرحوم شهید عباسپور[۳] همین آقای نعمت‌زاده[۴] و دیگران که الان موجودند و خیلی افراد دیگر.

ما قبل از انقلاب با دوستانی که در انقلاب بودند؛ مانند مرحوم شهید مطهری, مرحوم شهید باهنر و شهید بهشتی به فکر تأسیس یک دانشگاه اسلامی بودیم. تأسیس چنین دانشگاه اسلامی ضروری به نظر می‌رسید اساسنامه‌ آن هم قبل از انقلاب تدوین شده بود، منتها رژیم پهلوی اجازه نمی‌داد که ما دانشگاه تأسیس کنیم. ما حتی در زندان هم که بودیم اندیشه‌ تشکیل دانشگاه را داشتیم، چون می‌دیدیم بچه‌هایی که به دانشگاه‌ها می‌روند, از آنجا که محیط اکثر دانشگاه‌ها اسلامی نبود، بسیاری از آنها منحرف می‌شدند, لذا فکر می‌کردیم اگر دانشگاهی درست کنیم که اسلامی باشد کار اساسی انجام داده‌ایم.

 دو سه سال بعد از انقلاب، که تا اندازه‌ای بحران‌ها کاسته شد و گرفتاری‌های ما نیز کمتر شد، دوستان به فکر افتادند که این ایده‌ای که قبل از انقلاب داشتیم عملی شود لذا هیئت موسس و هیئت امنایی برای جامعه تشکیل شد. تا آنجا که یادم می‌آید آیت‌الله منتظری آیت‌الله مشکینی آیت‌الله امینی و آیت‌الله امام کاشانی بنده و مقام معظم رهبری از آغاز در جریان کار بودیم. بعدها آیت‌الله یزدی از طرف ایشان در جلسات شرکت می‌کردند. اینها معممین بودند که از مؤسسین بودند.

عده‌ای هم دوستان غیر معمم بودند که بعضی از آنها دانشگاهی و بعضی‌ها غیر دانشگاهی بودند؛ برای مثال آقای دکتر اسرافیلیان بودند که دانشگاهی بودند. آقایان دیگری هم بودند؛ مثل آقای نوید، آقای خانیان و آقای معینی. این چند نفر هم از غیرمعممین بودند که جزو مؤسسین بودند.

البته آیت‌الله حسین نوری[۵] هم اول جزو موسسین بودند، ولی ایشان یکی دو جلسه شرکت کردند سپس اعلام انصراف نمودند و شرکت نکردند. ما ۱۱ نفر به عنوان هیئت مؤسس و هیئت امنا بودیم، بعد که ایشان تشریف بردند ده نفر شدیم. در این اساسنامه آیت‌الله منتظری به عنوان ریاست عالی آمده است.

اختیارات کلی این جامعه در اختیار هیئت امنا بود. البته عنوان ریاست عالی برای آیت‌الله منتظری مبتنی بر این بود که ایشان، به سمت قائم‌مقام رهبری (توسط مجلس خبرگان) تعیین شده بود، ولی پس از عزل ایشان از این سمت، قهراً ریاست عالی موضوعاً منتفی گردید و پس از بروز مشکلاتی که مانع از حضور ایشان در جلسات هیئت امنا و قهراً منجر به استعفای ایشان شد،[۶}سرانجام ادامه‌ی کار هیئت امنا بدان شکل غیر ممکن می‌نمود. مقام معظم رهبری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای مصلحت دیدند تا زمان اصلاح اساسنامه و تعیین امنای جدید، جریان کارهای جامعه با نظر حقیر انجام گیرد و در واقع من به عنوان جانشین هیئت امنا با تعیین هیئت مدیره‌ای مرکب از بعضی از اعضای امنا و جز آنان؛ مسئولیت اداره‌ی جامعه را عهده‌دار شدیم.

 کلمه‌ جامعه‌الامام الصادق (ع) را توضیح بدهم؛ گر چه «جامعه» در اصطلاح جدید عربی به معنای دانشگاه است و عرب‌ها دانشگاه را «جامعه» و دانشکده را «کُلیّه» می‌نامند, ولی ما از کلمه‌ جامعه، تنها آن معنای عربی را قصد نداشتیم بلکه معنایی گسترده‌تر از دانشگاه  منظور داشتیم؛ یعنی مجموعه‌ای آموزشی، پژوهشی، فرهنگی، تربیتی، تبلیغی و اقتصادی که واحدهای اقتصادی آن به عنوان پشتوانه‌ی مالی در جهت تأمین هزینه‌های سنگین دانشگاه و کارهای فرهنگی باشد و مقصود از اقتصادی انتفاعی نیست، بلکه مجموعه‌ای که بتواند برای کارهای علمی و فرهنگی جذب منافع و درآمد بکند و در واقع جامعه‌الامام الصادق(ع) مجموعه‌ آن بود که در اساسنامه‌ آن، کارهایی نظیر تأسیس رادیو، تلویزیون، اعزام مبلّغین به خارج و برنامه‌های گسترده‌ی فرهنگی و ترویجی و تبلیغی پیش‌بینی شده بود.

ارتباط با دانشگاه‌ها و مسلمانان جهان, اعزام مبلّغ، تدریس زبان‌های خارجی, انتشار کتاب و مجله و کارهایی از این قبیل از اهداف ما بود. واقعاً با این دید و این اهداف, دانشگاه تأسیس شد. البته هیئت امنا مادامی که باشند چنین اختیارات کلی، چه در امور اقتصادی و چه در امور فرهنگی، در اختیار آنهاست و دانشگاه شعبه‌ای از این مجموعه می‌باشد. در واقع برای آن مجموعه واحدهای مختلفی در نظر گرفته بودند که دانشگاه، واحد آموزشی و پژوهشی آن به حساب می‌آید. واحدهای اقتصادی جامعه فعلاً عبارت است از کارخانه‌ ریسندگی و بافندگی جامعه، شرکت طاهر، سهامی از کارخانه‌ی نخ ایران و سهامی از کارخانه‌ داروسازی لقمان؛ که این سه با پشتوانه‌ اموال مرحوم حاج ابوالفضل تولیت (متولی سابق حضرت معصومه سلام‌ا..علیها) خریداری شده است و اما ساختمان در دست احداث چهارراه ولی عصر ـ طالقانی؛ [به عنوان اولین محل دانشگاه] زمین آن توسط آقای حاج محمدعلی نوید و آقای حاج رحیم خانیان و آقای حاج حسین مهدیان اهدا شده است که بیشترین سهام مربوط به دو نفر اول بوده و به جامعه اهدا کرده‌اند.

ب) محل دانشگاه

 پس از آنکه هیئت امنای دانشگاه امام صادق(ع) تعیین شدند، من در آن زمان، از کارهای سیاسی و اجرایی رسمی تقریباً کنار رفته بودم، پیشنهاد دادند که بنده مسئولیت دانشگاه را بپذیرم و در واقع خادم  اینجا باشم.

اولین محلی که برای دانشگاه در نظر گرفته بودند همان زمین چهارراه ولی‌عصر ـ طالقانی بود. چنان‌که گفتم این زمین را سه نفر از دوستان (که الان هم در قید حیات هستند و جزو هیئت امنا و هیئت مدیره هستند) اهدا کرده بودند با تفاوت سهامی که داشتند. این زمین حدود ده هزار متر بود که پیش از انقلاب سفارت افغانستان در آنجا دایر بود و آن را ظاهراً ۵۰ میلیون تومان خریدند. ده هزار متر زمین نزدیک دانشگاه تهران، جای خیلی خوبی بود.

 از قرار مسموع این زمین را گروه ضاله برای کارهای خودشان می‌خواستند بخرند. اشرف پهلوی هم می‌خواست برای کارهای خودش بخرد که دوستان ما پیش‌دستی کردند و بیشتر برای جلوگیری از مفاسد آنها و دهن‌کجی به آنها، آمدند و زودتر آن را خریدند. در ابتدا  این زمین را به جامعه‌الامام الصادق (ع) به عنوان سرمایه‌ اولیه ـ که هیچ سرمایه‌ای غیر از زمین نداشت ـ اهدا کردند.

 بنا بود که ما این زمین را به عنوان محل دانشگاه مورد بهره‌برداری قرار دهیم، ولی دوستانی مانند مرحوم شهید بهشتی ـ البته ایشان جزو هیئت امنا نبودند ـ اظهار نظر کردند و گفتند گرچه  اینجا نزدیک دانشگاه تهران است و از این نظر برای دانشگاه مناسب باشد، ولی این زمین برای تأسیس یک دانشگاه اسلامی آبرومند و معتبر، کوچک است.

 این حرف درست بود زیرا ما می‌خواستیم دانشگاهی مانند جامعه‌الازهر[۷] مصر تأسیس کنیم. آن دانشگاه هم در زمان فاطمیان ابتدا به عنوان مدرسه‌ی فاطمیه تشکیل شد و نامش مدرسه الزهرا بود که در اثر توسعه‌ مدرسه، نام زهرا به صیغه‌ی تفضیل به أزهر تبدیل و مدرسه الزهرا به جامعه‌الأزهر نامیده شد.

ما هم می‌خواستیم واقعاً در تهران (که مرکز حکومت اسلامی است) دانشگاهی تأسیس کنیم که خیلی بالاتر از جامعه‌الازهر باشد و امید آینده‌ی اسلام و تشیع باشد و بایستی دانشجویانی تربیت کنیم و به سراسر دنیا اعزام کنیم و کارهای دیگری که  جزو اهداف ما بود. لذا پیشنهاد آقای بهشتی را پذیرفتیم و گفتیم آن محل خوب نیست و اصلاً برای آموزش و درس و بحث، جای شلوغی است و اینکه دانشگاه تهران در آنجا ساخته شده برای این است که آن زمان در حاشیه‌ی تهران قرار گرفته بود و اگر حالا بود، دانشگاه تهران را آنجا نمی‌ساختند؟

قهراً ما آنجا را نپسندیدیم و گفتیم  اینجا را ممکن است برای منافع اقتصادی و درآمد بگذاریم. محل کنونی دانشگاه امام صادق(ع) را برخی دوستان پیدا کردند که قبلاً مرکز مطالعات مدیریت بود. البته دولتی نبود و هیئت امنا داشت. قبل از انقلاب،  برادر شاه ریاست عالیه‌ هیئت امنا را داشت و امثال دکتر اقبال و لاجوردی[۸] از اعضای هیئت امنای آن بودند. آنها  اینجا را تأسیس کرده بودند و زمین‌های  مجاور را خریده بودند. اسناد  اینجا نشان می‌دهد که دکتر اقبال از درآمد شرکت نفت مبالغی در اینجا هزینه کرده است. طبق اسناد موجود، اینجا برای تربیت مدیران سطح بالا تأسیس شده بود.

مرحوم شهید تندگویان[۹] هم از فارغ‌التحصیلان همین دانشکده‌ مدیریت بود. آقای مهندس بوشهری[۱۰] هم از شاگردان همین دانشکده می‌باشد؛ البته یک دوره مدیریت یک ساله یا دو ساله می‌گذراندند, درس‌های دیگرشان را جای دیگر فرامی‌گرفتند. این مرکز وابسته به دانشگاه هاروارد آمریکا و رئیس آن هم یک آمریکایی بود.

در هر حال با اجازه‌ حضرت امام (رحمه‌الله علیه) و حکم آیت‌الله جناب آقای محمدی گیلانی، این محل در اختیار جامعه‌الامام الصادق(ع) قرار گرفت. امام اجازه فرمودند، ولی از نظر رسمی نیاز به حکم داشت، لذا حکم قضایی آن را هم آقای محمدی گیلانی صادر کردند. ایشان پرونده‌ها را بررسی کردند و سوابق اساسنامه‌ مرکز مدیریت کاملاً با کار ما منطبق بود.

در اساسنامه نوشته شده بود که اگر هیئت امنای  اینجا به عللی حضور نداشتند، این مؤسسه به مؤسسه‌ی مشابهی به لحاظ هدف و آموزش منتقل می‌شود. ما این اساسنامه را به آقای محمدی دادیم و گفتیم که هیئت امنای مذکور بیشتر از کشور رفته‌اند، بعضی هم که مرده‌اند، دکتر اقبال و بعضی‌هایشان هم که هستند بیرون از کشورند و در پایان اساسنامه‌ آنها نوشته شده اگر ادامه‌ کار مرکز به عللی امکان نداشت، این مرکز به مؤسسه‌ مشابه انتقال یابد.

پس انتقال  اینجا به جامعه‌الامام الصادق(ع) یک انتقال قهری و طبیعی بوده و به عقیده‌ی من اصلاً نیازی به حکم قضایی نداشت، ولی ما احتیاط کردیم و حکم را گرفتیم؛ یعنی با اجازه‌ی حضرت امام و حکم قضایی این مرکز را تصرف کردیم.

بخشی از اموال منقول  اینجا قبلاً توسط بعضی از مسئولین به دانشگاه شهید بهشتی منتقل شده بود، از قبیل دو دستگاه ماشین و وسایل چاپخانه ـ دستگاه افست ـ گر چه  بنا شد آنها را به ما برگردانند، ولی ندادند. ما هم دنبال نکردیم که آنجا هم دانشگاه بود و در خدمت ملت ایران و نظام اسلامی بود.

ج) تأسیس دانشگاه و ساختار آن

بالاخره دانشگاه امام صادق(ع) تأسیس شد و به تدریج توسعه پیدا کرد. قبلاً خوابگاه و کلاس‌های آن گنجایش حدود صد نفر را داشت. چون آنها طی یک دوره‌ فشرده، عده‌ خاصی را گزینش می‌کردند. ما چون می‌خواستیم آن را توسعه بدهیم کلاس‌های دیگری ساختیم و خوابگاه‌های زیادی بنا کردیم, کتابخانه‌ دیگری ساختیم, رشته‌های جدیدی  تأسیس کردیم. الان کتابخانه‌ دانشگاه شاید بیش از ۸۰ هزار جلد کتاب دارد که کتاب‌های فعلی در کتابخانه‌ قبلی وجود نداشته ، زیرا کتاب‌های آنها بیشتر در مورد مدیریت و به زبان خارجی بود.

نکته‌ جالب توجّه آنکه، درباره‌ گزینش دانشجو، بعد از برنامه‌ریزی، دو نظر در بین هیئت امنا مطرح بود؛ یک گزینه آنکه ما از میان طلابی که در حوزه‌های علمیه یک دوره‌ تحصیلاتی را طی کرده‌اند گروهی را گزینش کنیم و علوم جدید را به آنها آموزش بدهیم، به آنها زبان و مسائل روز را بیاموزیم تا اینها با آشنایی به مسائل روز به طلاّبی روزآشنا تبدیل شوند و با یاد گرفتن یک زبان خارجی، در خارج بتوانند تبلیغ کنند.

هم زبان عربی آموخته باشند هم به یکی از زبان‌های زنده‌ دنیا ـ انگلیسی یا فرانسه ـ مسلط باشند و نیز برای فارغ‌التحصیلان دانشگاهی دوره‌هایی برای کسب علوم و معارف اسلامی ترتیب دهیم و آنها را به معارف دینی آشنا سازیم. این یک گزینه‌ تلفیقی بود از طلاب و دانشجویان دانشگاه‌ها.

گزینه‌ دوم این بود که ما متقاضیانی از فارغ‌التحصیلان دبیرستان‌ها را در مقطع دیپلم انتخاب کنیم و خودمان از اول آنها را آموزش دهیم و تربیت کنیم. من طرفدار این نظر بودم. دلیل بنده این بود که هدف ما در  اینجا تعلیم و تربیت با هم است و هدف تنها آموزش نیست. افرادی که در جاهای دیگر رفته و درس خوانده‌اند، شکل گرفته‌اند؛ یعنی شخصیت‌شان شکل گرفته، بالاخره کسانی که سه ، چهار، پنج سال به دانشگاهی رفته یا در حوزه‌ای درس خوانده‌اند، از لحاظ اخلاقی و فرهنگی شکلی گرفته‌اند، اگر به اینجا بیایند ما یک مجموعه‌ی مختلط ناهماهنگ را با هم جمع کرده‌ایم که نه ما می‌توانیم روی آنها تأثیر بگذاریم و نه آنها می‌توانند حرف‌های ما را قبول کنند و من فکر می‌کردم ما کاملاً به آن هدفی که داریم نمی‌رسیم؛ لذا چه بهتر که ما از بین دیپلمه‌ها افراد متناسب را انتخاب کنیم و آنچه را که می‌خواهیم از اول آموزش دهیم: چه دروس جدید و چه دروس قدیم. این نظر مورد تأیید واقع شد و بنا شد که رشته‌هایی که ما انتخاب می‌کنیم در مراحل اولیه در علوم انسانی باشد, زیرا آن چیزی که با اهداف ما بیشتر انطباق داشت همین رشته‌های علوم انسانی مثل علوم سیاسی. اقتصاد, حقوق، مدیریت، فلسفه و کلام و فقه و اصول و تفسیر و امثال اینها بود.

ما می‌بایست چنین افرادی را تربیت کنیم. ما حتی کسانی که تنها هدفشان اقتصاد بود نمی‌خواستیم. ما نمی‌خواستیم تنها کارشناس اقتصاد تربیت کنیم. نظر ما این بود کسی را انتخاب کنیم که از مسائل و علوم روز بهره داشته باشد و مسائل اسلامی را بداند و بتواند با آشنایی با زبان و اقتصاد روز در دانشگاه‌ها تدریس کند یا تبلیغ کند.

در رشته‌های دیگر هم همین‌طور، ما بیشتر جنبه‌های معارف اسلامی را غلبه می‌دادیم و لذا دانشکده‌های ما همه پیشوند معارف اسلامی دارند: برای مثال دانشکده‌ معارف اسلامی و اقتصاد، و مقید هم هستیم که این پیشوند را حفظ کنیم. نظر ما از آغازِ تأسیس دانشگاه این بود که معارف‌اسلامی را مقدم بداریم و این معلومات، چاشنی علوم اسلامی دانشجوهایمان باشد.

لکن در مقام عمل با مشکلاتی برخورد کردیم, اولاً دوره‌ تحصیل ما پنج سال بود که ما پس از گذراندن این دوره به دانشجوهایمان لیسانس بدهیم؛ یعنی حدود ۱۸۰-۱۹۰  واحد درسی که در حدود واحدهای درسی دکترا بود.

خیلی از دانشجویان و اساتید ما می‌گفتند آقا! شما با این همه واحد تازه می‌خواهید یک لیسانس بدهید. این ظلم به دانشجویانست. ظلم به خودتان هم هست. دانشجویان دیگر سه سال درس می‌خوانند لیسانس می‌گیرند، دو سال هم درس می‌خوانند فوق لیسانس می‌شوند, یک سال و نیم، دو سال هم می‌خوانند، دکترای‌شان را می‌گیرند، در حالی که شما الان ۱۹۰ واحد درس می‌دهید، فقط یک لیسانس به بچه‌ها می‌دهید؟

با وجود این اشکال, بعد از دو سه سال از تأسیس دانشگاه، جاذبه به تدریج کمتر شد. برای اینکه دانشجو می‌دید باید پنج سال درس بخواند آن هم به صورت فشرده و شبانه‌روزی و تنها به مدرک لیسانس دست یابد. بالاخره ما آمدیم دوره‌ تحصیل را بالا بردیم و فوق لیسانس و کارشناسی ارشد پیوسته‌اش کردیم،.

گفتیم هر کس اینجا بیاید حداقل هفت سال درس بخواند در حدود ۲۵۰ واحد بگذراند. برای مثال رشته‌ حقوق ما ۲۶۵ واحد بود که دکترای حقوق هم این‌قدر واحد ندارد، در حقیقت اینها دو رشته  درس می‌خوانند معارف اسلامی و رشته‌ی تخصصی. و این مرحله را که بگذراند موفق به اخذ مدرک کارشناسی ارشد خواهد شد.

 ضمناً این نکته را نیز تذکر بدهم ما در سال‌های اول بعضی از واحدهای درسی رشته‌های دانشگاهی را به طور کامل تدریس نمی‌کردیم تا بتوانیم در آن پنج سال درس‌ها را تمام کنیم. اشکالی که برای دانشجو پیدا می‌شد این بود که دانشجو برای ورود به فوق لیسانس از لحاظ علمی کمبود داشت و برای استخدام نیز مدرکش ناقص بود و برای تدریس در دانشگاه‌ها نیز معلوماتش کافی نبود.

اینها مشکلاتی بود که برای دانشجویان و دانش آموختگان ما پیدا می‌شد, قهراً ما ناچار شدیم که تغییر روش بدهیم و تصمیم بر این شد که واحدهای تخصصی دانشگاهی را کاملاً تدریس کنیم. برای مثال اگر کسی در رشته‌ علوم سیاسی تحصیل می‌کند، تمام واحدهای درسی را تا فوق‌لیسانس بخواند, رشته‌های اقتصاد، مدیریت و حقوق هم همین‌طور. و به موازات دروس تخصصی دروس طلبگی‌اش را نیز فرا گیرد و در نتیجه واحدهای درسی تقریباً به ۲۶۰ واحد درسی رسید و قهراً دانشجوها معمولاً در هفت سال این دوره را می‌گذرانند. بعضی در هشت سال، مگر افراد فوق‌العاده و کوشا که ممکن است در شش سال این دوره را به اتمام برسانند.

دانشگاه بحمدالله تعالی در رشته‌های مربوط تا مقطع دکتری برنامه دارد و برای دانشجویانی که علاقه‌مند به مکالمه‌ زبان عربی با‌شند کلاس‌های مکالمه داریم، برخلاف حوزه‌های علمیه که معمولاً عربی را از نظر قواعد می‌آموزند.

بیشتر طلبه‌ها همین‌طور هستند,، ولی بچه‌های ما به خصوص بچه‌های دوره‌ اول‌ که در محافل و مجالس زبانزد بودند و برای مترجمی و راهنمایی میهمانان نظام شرکت می‌کردند، حتی بعضی بچه‌ها برای تبلیغ به حج می‌رفتند. عده‌ای به زبان عربی و زبان انگلیسی، هر دو آشنا بودند و عده‌ای هم زبان فرانسه خوب می‌دانستند. این دانشگاه است که به این صورت درآمده، الان ما در قسمت برادران شش دانشکده داریم.

البته هر رشته دارای گرایش‌های مختلف است، برای مثال دانشکده‌ الهیات چند شاخه دارد؛ فقه و مبانی حقوق، فلسفه و کلام و قرآن و حدیث، یک رشته‌ای هم جدیداً تأسیس کرده‌ایم به نام رشته‌ معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات که این رشته فقط در دانشگاه ما آموزش داده می‌شود، ولی رشته‌ی ارتباطاتِ تنها، در دانشگاه علامه‌ طباطبایی و دانشگاه شهید بهشتی وجود دارد که مربوط به رسانه‌ها و روزنامه‌هاست. دانشجویانی که در رشته‌ی معارف‌اسلامی و فرهنگ و ارتباطات به عنوان یک دوره میان رشته‌ای درس می‌خوانند تعدادی فارغ‌التحصیل شده و تعدادی به‌زودی فارغ‌التحصیل خواهند شد. و اینها با معلوماتی که از نظر دینی و از نظر ارتباطات و هم از نظر فرهنگ شناسی دارند می‌توانند در رسانه‌ها و مراکز تبلیغی و تربیتی نقش اساسی ایفا کنند. این هم یک رشته‌ی فوق‌العاده‌ای است که تأسیس کرده‌ایم و آقای دکتر حداد عادل (حفظه‌الله) در ابتدا مدیریت آن را عهده‌دار بودند.

 

یک جمله را هم برای رفع سوء تفاهمات بگویم و آن اینکه ما در ابتدای شروع به کار در بعضی از رشته‌ها, استاد دارای معلومات دانشگاهی و متدین به جمیع جهات پیدا نمی‌کردیم، بنابراین ناچار بودیم بعضی اساتید را دعوت کنیم که خودمان هم علاقه‌ای به آنها نداشتیم, به خصوص در مقاطع فوق لیسانس یا دکترا که طبق مقررات باید یک یا چند استاد تمام وقت و سابقه‌دار تدریس کنند.

برای مثال در مقطع دکترا حتماً باید چهار استاد به اصطلاح دانشگاهی باشند؛ نه استادی که ما در حوزه می‌گوییم، آن هم استاد به صورت تمام وقت، که حداقل سابقه‌ بیست سی سال درس و بحث و تحقیق داشته باشند و در دانشگاه‌های ایران به استادی پذیرفته شده باشند. ما در بعضی از رشته‌ها با کمبود چنین اساتیدی روبه‌رو بودیم و شاید برخی از اسم دانشگاه نیز حسن استفاده یا سوء استفاده کرده باشند؛ در حالی که از نظر تفکر با ما نزدیک نبودند و در میان مذهبی‌ها خوش‌نام نبودند. گاهی به ما حمله می‌شد که چرا اینها را دعوت کرده‌اید؟می‌گفتیم چه کار کنیم؟ چاره‌ای نیست. من امیدم این بود که فارغ‌التحصیلان و دانش آموختگان ما ان‌شاءالله درآینده بیایند دانشگاه را اداره کنند. هم‌چنان که الان دانش آموختگان ما هم تدریس می‌کنند و مدیریت بعضی از دانشکده‌ها را به آنها تفویض کرده‌ایم. و تعدادی در خارج در حال تحصیل هستند و دکتریشان را می‌گذرانند. اینها ان‌شاءالله می‌آیند و  به تدریج، دانشگاه یک مرکز علمی و دینی خالص خواهد شد؛ گرچه بعضی‌ها معتقدند که در دانشگاه، حاکمیّت تفکر واحد منشأ رکود علمی و فکری خواهد شد و این هم بحثی است قابل تأمل که با نظارت و هدایت کامل مدیریت دانشگاه، می‌توان تضارب افکار را زمینه‌ای برای شکوفایی استعدادها و انظار اساتید و دانشجویان قرار داد؛ چنان که مرحوم مطهری و پیش از ایشان مرحوم امام چنین پیشنهادی را برای حوزه‌ی علمیه‌ قم می‌دادند که از اساتید دگراندیش دعوت به عمل آید که آنها مطالب خود را شفاف بگویند و آنگاه حوزه در صدد پاسخ و رفع اشکالات آنها برآید. در اینجا تذکر این نکته ضروری است که دانشگاه امام صادق علیه‌السلام با کسب تجربه‌های جدید به دوره‌های میان‌رشته‌ای در علوم انسانی روی کرده است که می‌تواند ما را به اهداف اصلی دانشگاه نزدیکتر سازد که از مونتاژ علمی بر تلفیق و تصریب واقعی میان علوم انسانی و اسلامی نائل شویم انشاءالله

  • مدیر وبلاگ
روایتی شنیدنی تاسیس دانشگاه امام صادق علیه السلام از زبان سید رحیم خانیان؛

دانشگاه امام صادق(ع) چگونه تاسیس شد؟/ انگیزه‌ای که به ذهن یک فعال اقتصادی رسید

خبرنامه صادق: ایده تشکیل جامعه الامام الصادق(ع)، یک فکر منحصر به فرد بوده است که اکنون ظهور و بروزش در دانشگاه امام صادق(ع) است؛ دانشگاهی که تلاش می کند با اتکاء به مبانی اسلامی در حوزه علوم انسانی قدم بردارد؛ روز گذشته این دانشگاه سی و سومین سالگرد تاسیس خود را جشن گرفت.

در برهوت اتکای دانشگاه ها به مبانی علوم انسانی غربی، دانشگاه امام صادق(ع) لااقل در اتخاذ رویکرد انتقادی به علوم انسانی غیراسلامی می درخشد.

در کنار ایده پردازان اصلی دانشگاه، اشخاص مهم و متعددی هم در تاسیس دانشگاه نقشی اثر گذار داشته اند و در میان هیات امنای اولیه دانشگاه، نام هایی چون رهبر معظم انقلاب اسلامی، آیت الله محمد امامی کاشانی، آیت الله ابراهیم امینی، آیت الله نوری همدانی و آقایان محمدعلی نوید، سید رحیم خانیان و اسرافیلیان دیده می شود.

«سید رحیم خانیان» از جمله اعضای هیات امنای دانشگاه بوده است که سابقه مبارزاتی فراوانی نیز دارند و نام وی در کتاب خاطرات افرادی چون آیت الله مهدوی کنی(ره) و حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی قابل مشاهده است.

یادداشت وی از ایده شکل گیری جامعه الصادق(ع) را در ادامه خواهید خواهید خواند:

ایجاد انگیزه

نوجوانی بیش نبودم و تحصیلات متوسطه را می گذراندم که خبری منتشر شد مبنی بر آنکه شیخ الازهر (شیخ شلتوت) مذهب جعفری را به رسمیت شناخته که بعنوان مذهب پنجم می تواند در الازهر کرسی تدریس داشته باشد و این امر موجب خوشحالی جهان تشیع بخصوص مرجع عظیم الشان حضرت آیت الله العظمی بروجردی (رحمت الله علیه) گردید و ایشان نمایندگانی به الازهر اعزام داشتند تا مراتب تشکر ایشان را به شیخ الازهر ابلاغ نمایند.

در همان ایام نوجوانی برعکس دیگران خیلی متاثر شدم. که چرا جهان تشیع نباید دانشگاهی داشته باشد تا بتواند تعالیم عالیه مذهب جعفری را در دنیا نشر دهد و پاسخ گوی عموم از جمله مسلمانان باشد. با خود عهد کردم اگر قادر متعال به من توفیق دهد با تاییدات حضرتش انشاء الله چنین دانشگاهی را پایه گذاری نمایم.

روزها یکی پس از دیگری گذشت و وارد فعالیت های اقتصادی شدم تا اینکه دست تقدیم دفتر کاری مرا در خیابان ایرانشهر تهران روبروی مسجد جلیلی قرار داد. و به مناسبت قرب مکان از نمازگزاران مسجد شدم و با آقای مهدوی که امامت مسجد را عهده دار بود آشنا و کم کم به مناسبت نزدیکی افکار با هم صمیمی تر و نزدیکتر شدیم.

پیشنهاد فروش یک قطعه زمین در تقاطع خیابان ولیعصر (ع) و طالقانی

روزی در دفتر کار خود مشغول بودم که سه نفر وارد دفتر من شدند و اظهار داشتند قطعه زمینی در تقاطع خیابان پهلوی سابق و تخت جمشید (تقاطع خیابان ولیعصر عج و خیابان طالقانی) به مساحت ده هزار متر مربع در معرض فروش گذاشته شده و یکی از اعضاء فرقه ضاله قصد خرید آن را دارد و می خواهد با کمک اشرف پهلوی در آنجا خانه فرانسه بنا کند. شما اگر می توانید این زمین را بخرید و نگذارید به دست آنان بیافتد.

بعد از این جلسه موضوع را با دوست عزیزم مرحوم آقای نوید که ضمنا شریک ما هم بود در میان گذاشتم. و ایشان موافقت کردند که وارد معامله شویم و ملک را خریداری نماییم.

خرید زمین

سپس فردی که خود را مالک می نامید به اتفاق آن سه نفر به دفتر ما آمدند و اوراق و مدارکی که حاکی از مالکیت این فرد بود به ما ارائه دادند. ضمن رویت اوراق و به استناد آن مدارک مبایعه نامه ای تنظیم و پانزده میلیون تومان در آن تاریخ بعنوان بیعانه به او دادیم و مقرر گردید الباقی در دفترخانه به هنگام تنظیم سند رسمی پرداخت نماییم. ولی متاسفانه فروشنده کلاهبردار از کار در آمد و نتوانست به تعهدات خود عمل نماید و لذا با پیگیری هایی که کردیم معلوم شد زمین متعلق به سفارت افغانستان است و نامبرده بعنوان واسطه آنجا رفت و آمد داشته و با اخذ فتوکپی سند و تنظیم مدارک جعلی اقدام به فروش این ملک به ما نموده است. بناچار ملاقاتی با کاردار سفارت افغانستان داشتیم و ایشان ضمن ارائه سند آمادگی خود را برای فروش ملک به ارزش پنجاه میلیون تومان اعلام کرد.

بعد از گرفتن تایید از سفارت افغانستان جلسه ای مشورتی با حضور مرحوم آقای حاج کاظم حاج ترخانی تشکیل دادیم و به این نتیجه رسیدیم که چنانچه استخاره کردیم و خداوند صلاح دانست اقدام به خرید زمین از سفارت نماییم. لذا از آقای محمود مرتضایی فر که صندوقدار ما بود خواستیم استخاره ای به یکی از علما بدهد و نتیجه را به ما بگوید. و ایشان بعد از گرفتن نتیجه استخاره به ما گفت: استخاره خیلی خوب است، آیه نور و سوره نور آمده است سئوال شد چه کسی استخاره کرده است، اظهار داشت آیت الله لاله زاری بعد از این جلسه ما اعلام آمادگی برای خرید کردیم و پس از مدتی کوتاه در دفترخانه حاضر و سند را امضا و بهای آن را پرداختیم.

تاسیس شرکت ایران بیت

از آنجا که در رژیم گذشته ما و اموال مان همواره در معرض خطر بود، ضمن مشاوره با بعضی از حقوق دانان به این نتیجه رسیدیم بهتر است شرکتی سهامی با سهام بدون نام تاسیس و ملک را بنام آن شرکت خریداری نماییم. لذا به سرعت شرکت ایران بیت را تاسیس و ملک را بنام این شرکت خریداری نمودیم.

طمع اشرف پهلوی

روزی در دفتر کار خود بودم که تلفنچی به من اطلاع داد از دفتر اشرف می خواهند با شما صحبت کنند. گوشی را برداشتم، شخصی که آن طرف خط بود خود را رئیس دفتر اشرف معرفی کرد و اظهار داشت که بر اساس اطلاع ما زمین واقع در تقاطع پهلوی و تخت جمشید را شما خریده اید، گفتم من نخریدم بکله شرکتی آن را خریداری کرده است که من مدیر عامل آن شرکتم. گفت به هر حال والا حضرت تصمیم دارند در مقابل خانه ایران در پاریس در این محل خانه فرانسه بنا کنند، و شما باید این زمین را در اختیار ما قرار دهید. در جواب گفتم این مال شخصی من نیست که من بتوانم تصمیم بگیرم. بهتر است حضوری صحبت کنیم و نماینده آنان در وقت تعیین شده به دفتر ما آمد و گفت ما اینجا را مجانی نمی خواهیم. شما می توانید معوض آن را از آپارتمان های واقع در خیابان پارک وی تقاطع اوین انتخاب کنید. ما سند را به نام شما می زنیم. شما هم ملک را به نام ما بزنید.

به او گفتم تعدادی محدود از سهام قریب ۵ درصد متعلق به اینجانب و سایر اعضاء هیئت مدیره می باشد که می توانیم به شما بدهیم ولی الباقی سهام در دست افراد دیگر است که بدون نام می باشد و شما می توانید با دادن آگهی از آنان دعوت کنید و سهامشان را به هر طریق می خواهیم دریافت یا خریداری نمایید. طرف عصبانی شد و گفت شما می خواهید جو ایجاد کنید و با چهره ای درهم و تهدید به اینکه بعدا متوجه خواهید شد از دفتر ما خارج شد. که خوشبختانه مثل همیشه در طول عمرم تا به امروز خداوند ما را تنها نگذاشت و طولی نکشید که اشرف از ایران متواری و شر او از سر ما کم و کوتاه گردید.

تصمیم گیری

بعد از خرید زمین جلسات متعددی داشتیم که در این زمینه چه بسازیم. و نهایتا با پیشنهاد اینجانب و موافقت برادرم آقای سید کریم خانبان که ما با هم جمع المال هستیم و همچنین آقای نوید مقرر شد در این محل مجتمع تجاری اداری ساخته شود و درآمد آن به عنوان کمک به حوزه علمیه قم در اختیار سران نهضت قرار گیرد. به همین منظور مهندسی خوشنام بنام آقای مهندس قندهاری انتخاب و ایشان با تهیه طرح و توجیه اقتصادی آن هفتصد میلیون تومان بودجه برای اجرای آن طرح پیش بینی کرد که تامین آن از ناحیه خودمان امکان پذیر نبود. لذا تعدادی افرادی قابل اعتماد را انتخاب و در تاریخی مشخص به دفتر خود دعوت کردیم و ضمن تشریح طرح و بودجه لازمه و هدف ما از اجرای آن از ایشان خواستیم که با سرمایه گذاری بلاعوض و یا سرمایه گذاری بعنوان قرض ما را در جهت اجرای این پروژه یاری نمایند و بعد از تکمیل پروژه در مدت مشخص به آنان بازگردانده شود و مرحوم حاج سید تقی خاموشی که یکی از حاضران در جلسه بودند بعنوان تشویق سخنرانی کردند و با تفسیر سوره کوثر حاضران را به مشارکت در این امر خیر ترغیب نمودن و مرحوم آقای میناچی که بعنوان حقوقدان در جلسه بودند راهکارهای حقوقی را برای حفظ اسرار جلسه و حقوق افراد مطرح کردند. خوشبختانه بحمدالله بعضی از آن شرکت کنندگان هنوز در قید حیات می باشند و از این جلسه و موضوع آن اطلاع دارند.

دستگیری اینجانب

زمان زیادی از این جلسه نگذشته بود که شهید اندرزگو (تقریبا ۴۸ ساعت قبل از شهادتش) باتفاق بعضی از دوستان بمنزل ما آمد و خواسته ای داشت که ذکر آن در اینجا مقدور نیست و قرار شد اینجانب پس از کسب اجازه از محضر حضرت امام (ره) خواسته ایشان را عملی سازم که متاسفانه ایشان روز بعد از ملاقات با من به هنگام افطار شهید شد و اینجانب و سایر دوستان همگی دستگیر شدیم.

اما در زندان

پس از آنکه از سلول انفرادی ما را به بند چهار و بعدا به بند یک بردند در آنجا جمعی از علماء از جمله آقای منتظری بودند. روزی ماجرای خرید زمین و هدف مقدسی که داشتیم را برای ایشان تعریف کردم و گفتم آرزو دارم که روزی نهضت پیروز شود و ما آزاد شویم و نیاز به اینگونه کسب درآمدها جهت هزینه حوزه و نهضت نباشد و ما بتوانیم در این زمین دانشگاهی چون الازهر مصر بنا کنیم. ایشان ضمن تشویق گفتند اگر موفق شوید خیلی خوب است چون چند سال قبل یکی از کشورهای اسلامی از ما ۷۰ نفر مبلغ خواستند و ما نتوانستیم حتی یک نفر به آنان بدهیم و الازهر هر ۷۰ نفر را برایشان فرستاد.

آزادی از زندان

ما که در ارتباط با پرونده شهید اندرزگو در معرض خطر اعدام بودیم با اوج گرفتن انقلاب و ماجرای ۱۷ شهریور و نماز عید فطر قیطریه، طبیعتا فشار روی ما نیز کمتر گردید و پس از آن که زندانیان گروه گروه ازاد می شدند بالاخره بعنوان آخرین گروه از زندان اوین آزاد شدیم.

درخواست تاسیس دانشگاه

پس از آزادی شبی به اتفاق آقای نوید در مسجد فرشته بودیم و پس از نماز من ماجرای صحبت خودم در زندان با آقای منتظری را برای ایشان بازگو کردم و از ایشان درخواست نمودم که با تاسیس دانشگاه در این زمین موافقت نماید. و آقای نوید نیز وقتی دید من و برادرم آقای سید کریم خانیان موافق این موضوع هستیم بدون هیچگونه مقاومتی بلافاصله پذیرفت.

تعقیب تاسیس دانشگاه

روزی که قرار بود حضرت امام (ره) وارد تهران شوند و بختیار فرودگاه ها را بسته بود و علماء در مسجد دانشگاه تهران متحصن شده بودند و مردم هم در محوطه و اطراف دانشگاه اجتماع کرده بودند، اینجانب که تازه از زندان آزاد شده بودم، جلوی درب دانشگاه تهران به مینی بوس برخورد کردم که آقای غلامرضا صفایی امام جماعت مسجد بقیه الله در میدان بروجردی مشغول شعار دادن بودند.سوال کردم آقای منتظری را ندیدید گفت چرا داخل مینی بوس هستند. وارد مینی بوس شدم و به آقای منتظری گفتم حال که الحمدالله پیروز شدیم تاسیس دانشگاه را اولین کار خود قرار دهید.

ایشان با خنده گفتند هنوز معلوم نیست چه می شود و امام نیامده به فکر تاسیس دانشگاه هستی.

گفتم من یقین دارم انشاء الله پیروز می شویم و وظیفه خود می دانم بعنوان اولین کار برای تاسیس دانشگاه اقدام نمایم.

ملاقات در مجلس خبرگان قانون اساسی

با تعیین وقت قبلی به اتفاق مرحوم نوید جهت ملاقات با آقای منتظری به مجلس خبرگان قانون اساسی رفتیم و بعد از نماز مغرب و عشا موضوع تاسیس دانشگاه را با ایشان مطرح کردیم و ایشان با اعلام قبولی دعا کردند که در این کار موفق شویم.

نام دانشگاه

سپس در رابطه با نام دانشگاه بحث گردید. اسامی مختلفی مطرح شد و اینجانب نیز نام جامعه الامام الصادق (ع) را پیشنهاد دادم که مورد تایید و موافقت ایشان و آقای نوید قرار گرفت و بنابراین مقرر گردید دانشگاهی با نام مقدس امام صادق‌(ع) تاسیس شود.

هیئت موسس

آقای منتظری، آقای نوید، آقای سید کریم خانیان و اینجانب (سید رحیم خانیان) بعنوان هیئت موسس قبولی خودرا جهت تاسیس جامعه الامام الصادق (ع) اعلام داشتیم و مقرر گردید از بعضی از حضرات آیات و افراد مورد وثوق جهت عضویت در هیئت امناء‌دعوت به عمل آوریم.

هیئت امناء

در این جلسه موافقت گردید که:

۱- به پیشنهاد اینجانب و آقای نوید از رهبر معظم انقلاب مدظله العالی، آقای مهدوی و آقای امامی کاشانی ضمن ملاقات حضوری دعوت به عمل آید.

۲- به پیشنهاد آقای منتظری و توسط خود ایشان از آقای مشکینی، آقای امینی و آقای حسین نوری دعوت به عمل آمد. و حضرات قبولی خود را اعلام داشتند. ضمنا شخصی به نام آقای اسرافیلیان که به منظور دیگری به ملاقات آقای منتظری آمده بودند، آقای منتظری پیشنهاد دادند آقای اسرافیلیان که استاد دانشگاه هستند نیز به عضویت هیئت امنا پذیرفته شوند. همچنین آقای حاج حسن معینی که از افراد مورد وثوق آقای منتظری بودند از ناحیه ایشان جهت عضویت در هیئت امنا معرفی گردیدند.

موافقت مقام معظم رهبری مدظله العالی

به اتفاق آقای نوید بامداد روزی با تعیین وقت قبلی در خیابان ایران خدمت مقام معظم رهبری مدظله العالی رسیدیم و موضوع را مطرح کردیم و ایشان ضمن تشویق، قبولی خود را اعلام فرمودند.

موافقت آقای مهدوی و آقای امامی کاشانی

به اتفاق آقای نوید جداگانه با آقای مهدوی و امامی کاشانی ملاقات و موافقت حضرات را کسب نمودیم.

موافقت سایر اعضاء

آقای منتظری نیز موافقت آقای مشکینی، آقای امینی و آقای نوری همدانی را کسب نموده بودند و آقای اسرافیلیان و آقای معینی در همان جلسه حضور داشتند و موافق خود را اعلام کرده بودند.

بنابراین یازده نفر به شرح زیر بعنوان هیئت امناء انتخاب گردیدند که عبارتند از:

۱- مقام معظم رهبری مدظله العالی ۲- آقای منتظری ۳- آقای مهدوی ۴- آقای مشکینی ۵- آقای امینی ۶- آقای امامی کاشانی ۷- آقای اسرافیلیان ۸- آقای معینی ۹- آقای حسین نوری ۱۰- آقای نوید ۱۱- سید رحیم خانیان ضمنا آقای سید کریم خانیان عضویت در هیئت امناء را نپذیرفتند.

هیئت مدیره

هیئت امناء آقای مهدوی و آقای نوید و اینجانب را از بین خود و دو نفر دیگر را از خارج بعنوان هیئت مدیره جهت پیگیری امور انتخاب نمودند.

تهیه اساسنامه

بعد از تعیین هیئت امناء و هیئت مدیره و نام دانشگاه، اینجانب مشغول تهیه اساسنامه گردیدم که با مطالعات و مشاوره های لازم اساسنامه تنظیم و ابتدا در هیئت مدیره و نهایتا در هیئت امناء به تصویب رسید.

ثبت قانونی جامعه الامام الصادق‌(ع)

پس از تصویب اساسنامه توسط هیئت امناء نسبت به ثبت قانونی جامعه الامام الصادق ع اقدام و زمین چهار راه ولیعصر به ارزش پنجاه میلیون تومان (ارزش اسمی سهام شرکت ایران بیت) بعنوان سرمایه اولیه جامعه الامام الصادق (ع) ثبت گردید و بدین ترتیب ثبت قانونی جامعه الامام الصادق ع انجام پذیرفت.

تسلیم سهام شرکت ایران بیت (سرمایه اولیه جامعه)

در جلسه ای در تهران و در منزل آقای معینی سهام شرکت ایران بیت به ارزش اسمی پنجاه میلیون تومان توسط اینجانب و آقای نوید تسلیم آقای منتظری گردید و عملا ملک مذکور به تملک جامعه درآمد، با این شرط که در طول عمر جامعه به شخص ثالث واگذار نگردد. و در واقع نوعی وقف بود که به جهت جلوگیری از نفوذ قوانین دست و پاگیر وقف و دخالت اوقاف به این صورت عمل گردد.(تحت عنوان شخصیت حقوقی جامعه الامام الصادق (ع)) و قرار بود دانشگاه در همین زمین احداث گردید ولی مرحوم شهید دکتر بهشتی که به منظور دیگری جهت ملاقات با آقای منتظری آمده بودند و در این جلسه حضور داشتند پس از در جریان قرار گرفتن تاسیس دانشگاه ضمن تشویق اظهار داشتند این محل جهت احداث دانشگاه با وجودی که ده هزار متر مربع وسعت دارد کوچک است و دانشگاه فضای بیشتری را می طلبد و الان که کلیه دانشگاه ها تعطیل می باشد بررسی کنید اگر محل مناسبی پیدا شد ما آن را در اختیار شما قرار می دهیم و این محل را با احداث بنای مناسب پشتوانه مالی دانشگاه قرار دهید.

انتخاب محل دانشگاه مدیریت سابق

به آقای اسرافیلیان ماموریت داده شد تا ضمن بررسی، چنانچه محلی را مناسب دیدند به هیئت مدیره اعلام نمایند. ایشان نیز ضمن تحقیق به دانشگاه مدیریت برخورد کردند که با توجه به آنکه متعلق به دولت نبود و بخش خصوصی آن را بعنوان یک موسسه فرهنگی و آموزشی تاسیس کرده بود آن را مناسب دانستند. پس از گزارش آقای اسرافیلیان اینجانب همراه با ایشان به محل دانشگاه مدیریت رفتیم و پس از بازدید و دستیابی به اساسنامه آن متوجه شدیم که این دانشکده توسط بعضی از فعالان اقتصادی در زمان رژیم گذشته احداث گردیده و شاه را تولید و برادرش را نایب التولیه قرار داده و اساسنامه ای برای آن تنظیم نموده بودند که در یک ماده آن چنین آمده بود:

در صورت انحلال این دانشکده به هر دلیل محل و اموال آن به موسسه مشابه واگذار گردد با توجه به این بند مسئله در هیئت مدیره و سپس در هیئت امناء مطرح و تصویب گردید دانشگاه امام صادق ع در این محل تاسیس گردد. و جهت انتقال آن به جامعه اقدامات لازم بعمل آید.

اقدامات جهت انتقال قانونی محل دانشکده مدیریت به جامعه الامام الصادق (ع)

ضمن ملاقات با شهید قدوسی و در جریان قرار گرفتن ایشان و طی مراحل قانونی نهایتا سند محل مذکور به نام جامعه الامام الصادق ع تنظیم گردید.

تصمیم هیئت موسس

با توجه به شخصیت حضرات آیات عظام هیئت امناء ‌و دیگر اعضای محترم هیئت امناء هیئت موسس تصمیم گرفت که کلیه اعضای محترم را بعنوان هیئت موسس در اساسنامه ذکر کرده در تصریح شود که این هیئت موسس اولین هیئت امناء جامعه می باشند و چون آقای سید کریم خانیان تمایل به بودن در هیئت امناء نداشتند، لذا با موافقت خود ایشان نام وی از هیئت موسس حذف گردید.

رئیس دانشگاه

پس از تعیین محل دانشگاه به فکر انتخاب رئیس افتادیم و افراد مختلفی مطرح گردیدند که نهایتا یکی از شخصیتهای محترم و مورد علاقه که سابقه کار فرهنگی داشتند بعنوان رئیس انتخاب و حکم ایشان از ناحیه آقای منتظری صادر و مقرر گردید در جلسه ای که ساعت ۵ بعدازظهر در دفتر آقای مهدوی تشکیل می شود حکم ریاست به ایشان تسلیم گردد. که اینجانب با ریاست شخص مذکور موافق نبودم و اعتقاد داشتم کسی که در دبستان و دبیرستان ریاست داشته نمی تواند عهده دارا ریاست دانشگاه گردد، بلکه ریاست بایستی دانشگاه دیده یا مجتهد باشد و آقای مهدوی را پیشنهاد کردم. و لذا قبل از تشکیل جلسه با آقای مهدوی ملاقات کردم و از ایشان خواستم شخصا ریاست دانشگاه را بپذیرد که ایشان اظهار داشتند با توجه به صدور حکم ریاست به نام شخص موردنظر و جلسه امروز بعد از ظهر امکان آن نیست. من به ایشان گفتم اگر شما قبول کنید من هم اکنون به قم می روم و حکم را عوض می کنم. و بعد از جلسه بلافاصله به قم رفتم و موضوع را با آقای منتظری مطرح کردم و حکمی به نام آقای مهدوی دریافت نمودم و به تهران برگشتم و قبل از جلسه در ملاقات خصوصی با آقای مهدوی مطرح و حکم را ارائه کردم. سپس در اتاق انتظار دفتر آقای مهدوی که شخص موردنظر و اعضای هیئت مدیره حضور داشتند منتظر ماندیم تا ساعت ملاقات فرا رسید.

پس از تشکیل جلسه من ابتدا به سخن کردم و حکم صادره به نام آقای مهدوی را قرائت نمودم.

شخصیت محترمی که مقرر بود رئیس دانشگاه شود با شنیدن این حکم از جلسه خارج شد و اصرار حاضران را برای ماندن در جلسه را نپذیرفت و بدین ترتیب آقای مهدوی بعنوان ریاست دانشگاه انتخاب گردید.

برنامه ریزی برای شروع به کار دانشگاه

پس از تعیین ریاست دانشگاه جلساتی تشکیل و در آن جلسات رشته های تحصیلی و چگونگی گزینش دانشجو، چارت سازمانی هزینه تاسیس و هزینه سال اول تاسیس و چگونگی تامین آن و همچنین در رابطه با معاونین دانشگاه و نحوه گزینش آنان بحث و بررسی بعمل آمد و نهایتا تصویب شد.

تامین بودجه

برآوردی که برای بودجه سال اول به منظور جذب سیصد دانشجو در نظر گرفته شده بود ماهیانه یک میلیون و پانصد هزار تومان بود و آقای منتظری اظهار داشتند من ماهیانه پانصد هزار تومان کمک می کنم و بقیه را باید خودتان تهیه کنید که دو سه ماهی آن را پرداختند و بعدا گفتند امکانات ما اجازه نمی دهد پرداخت کنیم. خودتان فکری کنید و اینجانب که علاوه بر عضو موسس و هیئت امناء و دبیر هیئت امناء بعنوان مدیر عامل جامعه مسئولیت داشتم بطریقی که شاید ذکر آن مناسب نباشد و حمل بر بعضی مسائل گردد به هر ترتیبی بود این بودجه را تامین کردم.

انتخاب گروه اقتصادی

چون این دانشگاه نه بودجه دولتی داشت و نه از دانشجویان پولی دریافت می کرد بلکه با توجه به تجرد و تاهل آنان ماهانه مبلغی بعنوان شهریه به دانشجویان پرداخت می گردید نیاز به پشتوانه مالی داشت. بطوری که دانشگاه را خود کفا نماید. و به این منظور افرادی از فعالان اقتصادی مورد اعتماد و خوش نام را دعوت نمودیم تا آنان به نام گروه اقتصادی جامعه تدابیری به کار برند که نتیجه آن خودکفایی جامعه باشد. با تشکیل گروه اقتصادی که تحت نظر هیئت مدیره فعالیت می کرد طراحی از طرف آقای مهندس خاموشی که عضو گروه اقتصادی بود جهت احداث یک واحد تولیدی نساجی ارائه گردید که این واحد نهایتا در مشهد تاسیس و به بهره برداری رسید که همچنان فعال است.

احداث بنا در زمین جامعه واقع در تقاطع خیابان ولیعصر و طالقانی

با توجه به مرغوبیت محل طرحی جامع برای آن تهیه و پروانه آن از شهرداری اخذ و درمدتی نسبتا طولانی این بنا به بهره برداری رسید و از محل درآمد آن که مبلغ نسبتا بالایی بود کارخانجات دیگری به منظور پشتوانه مالی جامعه خریداری شد و همچنین در بعضی کارخانجات دیگر سرمایه گذاری به عمل آمد و امید است در آینده کارخانجات دیگری از همین جهت بالا بردن قدرت مالی جامعه خریداری یا احداث شود.

اهدای اموال مرحوم آقای تولیت به جامعه

مرحوم سید ابوافضل تولیت که یکی از شرکای ما بود و دفتر کارشان در کنار دفتر اینجانب در خیابان ایرانشهر بود چون فرزند نداشت در زمان حیات خود اموالش را که در داخل و خارج از کشور بود (به صورت نقد یا ملک) منتقل به بنیاد خیریه ای به نام بنیاد طاهر نمود تا در مواردی که در اساسنامه آن آمده است و آقای هاشمی رفسنجانی و آقای صدر حاج سید جوادی را مسئول آن نموده بود مصرف گردد. روزی آقای صدر حاج سید جوادی که مشاور حقوقی اینجانب از قبل از انقلاب بود به دفتر من در دانشگاه آمد و گفت شخصی پیدا شده که خود را نوه خاله مرحوم تولیت می داندو ادعای وراثت نموده است. حال آنکه شما می دانید آقای تولیت اموال خود را در زمان حیات از تملک خود خارج ساخته و ما با او درگیر شده ایم و من به او پیشنهاد کردم که شما بیایید اموال را به جامعه واگذار کنید. جامعه خود نسبت به حفظ اموال و جوابگویی این فرد یا افراد مشابه اقدامات لازم را معمول خواهد داشت.

  • مدیر وبلاگ

امام صادقی‌های شناخته شده و انتصابات اخیر

مدیر وبلاگ | چهارشنبه, ۳۱ شهریور ۱۴۰۰، ۰۶:۰۱ ب.ظ | ۰ نظر

انتصابات مهم دولت رئیسی


دکتر سید احسان خاندوزی وزیر اقتصاد و امور اداری (شهریور 1400)
دکتر حجت‌الله عبدالملکی وزیر کار رفاه تعاون و امور اجتماعی (شهریور 1400)

دکتر علی بهادری جهرمی، حقوق 82، سخنگوی دولت (آبان 1400)
دکتر علی صالح آبادی، رئیس کل بانک مرکزی (مهر 1400)
دکتر میثم لطیفی، معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان استخدامی و اداری(شهریور 1400)
دکتر سید محمد حسینی، معاون امور مجلس رئیس جمهور (شهریور 1400)

مجید عشقی، مدیریت ۷۶، رئیس بورس (مهر ۱۴۰۰)
دکتر محمدباقر خرمشاد، معاون سیاسی وزیر کشور( شهریور 1400)
دکتر حسین قربانزاده، معاون وزیر اقتصاد و رئیس خصوصی‌سازی( شهریور 1400)
مهدی مجاهد، معاون هماهنگی دفتر رئیس‌جمهور(شهریور 1400)
دکتر محمد جمشیدی، معاون سیاسی دفتر رئیس‌جمهور( شهریور 1400)
عباس هنرمند، معاون ارتباطات دفتر رئیس جمهور(شهریور 1400)
دکتر علی باقری کنی، معاون سیاسی وزیر خارجه( شهریور 1400)
دکتر احمد خانی نوذری، مدیریت صنعتی 82، معاون اقتصادی وزیر کار (شهریور 1400)

دکتر محمود کریمی بیرانوند، اقتصاد 86، معاون اشتغال وزیر کار (آبان 1400)
محمد اسکندری، رئیس بازنشستگی کشوری(شهریور 1400)
دکتر جلیل محبی (رئیس اسبق بسیج حقوقدانان، دبیر سابق ستاد امر به معروف و...) معاون هماهنگی و برنامه‌ریزی امور حقوقی دستگاه‌های اجرایی (شهریور 1400)
دکتر حسین عرب اسدی، مدیریت 75، معاون سرمایه انسانی سازمان اداری استخدامی (مهر 1400)
دکتر وحید یامین‌پور، حقوق 78، معاون جوانان سازمان ورزش و جوانان (مهر 1400)

دکتر داود منظور، اقتصاد، رئیس سازمان امور مالیاتی (مهر 1400)
علی نادری، سیاسی 80، مدیرعامل ایرنا (مهر 1400)
 

آخرین انتصابات مهم

دکتر مهدی ثنایی، مدیریت 84، مشاور رئیس سازمان اداری استخدامی (آبان 1400)
دکتر علی بهادری جهرمی، حقوق 82، سخنگوی دولت (آبان 1400)
دکتر عادل پیغامی، اقتصاد 71، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی (آبان 1400)
دکتر فرزاد مخلص الائمه، مدیریت 69، استاندار مرکزی (آبان 1400)
دکتر محمود کریمی بیرانوند، اقتصاد 86، معاون اشتغال وزیر کار (آبان 1400)
دکتر جواد مصطفی لو، حقوق 82، مشاور حقوقی وزیر کار (آبان 1400)
محمدصادق خیاطیان، مدیریت 77، رئیس مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری (آبان 1400)

دکتر محسن اسلامی، سیاسی ۷۱، مدیر کل دفتر سیاسی وزارت کشور (مهر ۱۴۰۰)

علیرضا خدابخشی، اقتصاد ۷۳، معاون سیاسی سازمان صداوسیما (مهر ۱۴۰۰)

مجید عشقی، مدیریت ۷۶، رئیس سازمان بورس (مهر ۱۴۰۰)

دکتر داود منظور، اقتصاد، رئیس سازمان امور مالیاتی (مهر 1400)
دکتر محمد اله یار فومنی، سیاسی، مدیر کل توسعه کتابخوانی وزارت ارشاد (مهر 1400)

دکتر فرشاد فتوت، سرپرست روابط عمومی وزارت اقتصاد (مهر 1400)

دکتر حسین رضوی پور، اقتصاد 82، سرپرست مرکز مطالعات نظام‌ها و فناوری‌های مدیریتی سازمان اداری و استخدامی (مهر 1400)
دکتر حسین عرب اسدی، مدیریت 75، معاون سرمایه انسانی سازمان اداری استخدامی (مهر 1400)

دکتر وحید یامین‌پور، حقوق 78، معاون جوانان سازمان ورزش و جوانان (مهر 1400)

علی نادری، سیاسی 80، مدیرعامل ایرنا (مهر 1400)

دکتر علی صالح آبادی، رئیس کل بانک مرکزی (مهر 1400)
دکتر سید مجید امامی، دبیر شورای فرهنگ عمومی (مهر 1400)

دکتر پیمان جبلی، تبلیغ ۶۱، رئیس سازمان صدا و سیما با حکم رهبری (مهر 1400)
مهدی مجاهد، معاون هماهنگی دفتر رئیس‌جمهور(شهریور 1400)
دکتر محمد جمشیدی، معاون سیاسی دفتر رئیس‌جمهور( شهریور 1400)
عباس هنرمند، معاون ارتباطات دفتر رئیس جمهور(شهریور 1400)
دکتر علی باقری کنی، معاون سیاسی وزیر خارجه( شهریور 1400)
دکتر احمد خانی نوذری، مدیریت صنعتی 82، معاون اقتصادی وزیر کار (شهریور 1400)
دکتر محمد اسکندری، رئیس بازنشستگی کشوری(شهریور 1400)
جلیل محبی (رئیس اسبق بسیج حقوقدانان، دبیر سابق ستاد امر به معروف و...) دکتر معاون هماهنگی و برنامه‌ریزی امور حقوقی دستگاه‌های اجرایی (شهریور 1400)
دکتر میثم لطیفی، معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان استخدامی (1400)
دکتر سید محمد حسینی، معاون امور مجلس رئیس جمهور (1400)

دکتر محمدباقر خرمشاد، معاون سیاسی وزیر کشور( شهریور 1400)
دکتر حسین قربانزاده، معاون وزیر اقتصاد و رئیس خصوصی‌سازی( شهریور 1400)
دکتر سید احسان خاندوزی وزیر اقتصاد (شهریور 1400)
دکتر حجت‌الله عبدالملکی وزیر کار (شهریور 1400)

دکتر عبدالحمید طالبی، رئیس سازمان علمی و فرهنگی آستان قدس رضوی (تیر 1400)
دکتر سید محمدصالح هاشمی گلپایگانی، دبیر ستاد امر به معروف (خرداد ۱۴۰۰)
دکتر مالک رحمتی، حقوق ۷۹، قائم مقام آستان قدس رضوی (اردیبهشت ۱۴۰۰)

دکتر علی غلامی، حقوق 73، معاون اجتماعی قوه قضائیه (فروردین 1400- مهر 1400)


برخی امام صادقیهای برجسته و شناخته شده:

  • شهید مرتضی آبرین، اولین شهید مدافع سلامت استان البرز (1399)
  • شهید دکتر غضنفر رکن آبادی، دیپلمات، شهید حادثه منا (1394)
  • شهید دکتر رحیم آقایی پور، دیپلمات، شهید حادثه منا (1394)
  • شهید دکتر احسان آقاجانی معمار، پژوهشگر مرکز پژوهشهای مجلس، شهید حمله تروریستی داعش به مجلس (1396)
  • فهرست کامل شهدای دانشگاه
  • دکتر پیمان جبلی، تبلیغ ۶۳، رئیس سازمان صدا و سیما با حکم رهبری (مهر 1400)
  • خسرو قنبری تهرانی، زندانی سیاسی قبل انقلاب، بنیانگذار اطلاعات نخست وزیری در دولت رجایی، مشاور امنیتی دولت خاتمی، دانش‌آموخته دوره کارشناسی ارشد پیوسته رشته معارف اسلامی و علوم سیاسی
  • دکتر هادی طحان نظیف، عضو شورای نگهبان (1398) سخنگوی شورای نگهبان (تیر 1400)
  • دکتر مالک رحمتی، حقوق ۷۹، قائم مقام آستان قدس رضوی (اردیبهشت ۱۴۰۰)
  • دکتر مصطفی کواکبیان، سیاسی ۶۱، نماینده اصلاح‌طلب چند دوره مجلس، دبیر کل حزب مردم‌سالاری
  • صادق رمضان زاده، فعال سیاسی اصلاح طلب، استاندار دولت هفتم و سخنگوی دولت هشتم (خاتمی)
  • دکتر حسام الدین آشنا، تبلیغ، مشاور رئیس جمهور در دولت روحانی (دولت 11 و 12)
  • دکتر سعید جلیلی، سیاسی، دبیر شورای عالی امنیت ملی در دوره احمدی‌نژاد
  • دکتر سید احسان خاندوزی، اقتصاد، وزیر اقتصاد (شهریور 1400)
  • دکتر حجت‌الله عبدالملکی، اقتصاد، وزیر کار (شهریور 1400)
  • دکتر علی بهادری جهرمی، حقوق 82، رئیس مرکز وکلای قوه قضائیه (۱۳۹۸) سخنگوی دولت (آبان 1400)
  • دکتر علی صالح آبادی، مدیریت، رئیس بورس (1384) رئیس کل بانک مرکزی (مهر 1400)
  • دکتر میثم لطیفی، مدیریت، معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان استخدامی (شهریور 1400)
  • دکتر علی غلامی، حقوق 73، معاون اجتماعی قوه قضائیه (فروردین 1400- مهر 1400)
  • دکتر مجید بذرافکن، معاون فرهنگی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (1399)
  • دکتر سید محمد حسینی، وزیر فرهنگ دولت دهم، معاون امور مجلس رئیس جمهور دولت 13 (1400)
  • دکتر عادل پیغامی، اقتصاد 71، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی (آبان 1400)
  • مجید عشقی، مدیریت ۷۶، رئیس بورس (مهر ۱۴۰۰)
  • دکتر محمد فطانت فرد،‌ مدیریت،‌ رئیس بورس (۱۳۹۳-۱۳۹۵)
  • دکتر محمدهادی زاهدی وفا، اقتصاد، معاون وزیر اقتصاد (1384-1388)
  • دکتر حسین قضاوی خوراسگانی، اقتصاد، قائم مقام بانک مرکزی (۱۳۸۶-۱۳۸۸)
  • دکتر غلامرضا خواجه سروی، سیاسی، معاون وزیر علوم (۱۳۸۸-۱۳۹۲)
  • دکتر روح الله احمدزاده کرمانی، جوانترین استاندار کشور، رئیس سازمان میراث فرهنگی در دوره احمدی نژاد
  • دکتر علی باقری کنی، معاون سیاسی وزیر خارجه( شهریور 1400)
  • دکتر محمدباقر خرمشاد، معاون سیاسی وزیر کشور( شهریور 1400)
  • دکتر حسین قربانزاده، معاون وزیر اقتصاد و رئیس خصوصی‌سازی( شهریور 1400)
  • دکتر محمود کریمی بیرانوند، اقتصاد 86، معاون اشتغال وزیر کار (آبان 1400)
  • مهدی مجاهد، معاون هماهنگی دفتر رئیس‌جمهور(شهریور 1400)
  • دکتر محمد جمشیدی، معاون سیاسی دفتر رئیس‌جمهور( شهریور 1400)
  • عباس هنرمند، معاون ارتباطات دفتر رئیس جمهور(شهریور 1400)
  • دکتر احمد خانی نوذری، مدیریت صنعتی 82، معاون اقتصادی وزیر کار (شهریور 1400)
  • دکتر محمد اسکندری، رئیس بازنشستگی کشوری(شهریور 1400)
  • دکتر حجت الاسلام جلیل محبی، حقوق، (رئیس اسبق بسیج حقوقدانان، دبیر سابق ستاد امر به معروف و...) معاون هماهنگی و برنامه‌ریزی امور حقوقی دستگاه‌های اجرایی (شهریور 1400)
  • دکتر محمدهادی همایون، تبلیغ ۶۲، معاون وزیر ارشاد در دوره احمدی نژاد
  • دکتر حجت الله ایوبی، معاون وزیر ارشاد (۱۳۹۲-۱۳۹۵)
  • دکتر محمدجواد نیک روش، الهیات 84، رئیس سازمان بسیج دانشجویی (1396-1400)
  • دکتر ابراهیم فیاض، دکتری فرهنگ و ارتباطات 74، عضو برخی شوراها در دوره احمدی نژاد
  • دکتر حسین رضی، تبلیغ ۶۲، معاون صدا و سیما
  • علیرضا خدابخشی، اقتصاد ۷۳، معاون سیاسی سازمان صداوسیما (مهر ۱۴۰۰)
  • دکتر داود منظور، اقتصاد، رئیس سازمان امور مالیاتی (مهر 1400) معاون وزیر نیرو (۱۳۹۰-۱۳۸۸)، معاون وزیر اقتصاد (۱۳۹۲-۱۳۹۱)
  • دکتر اصغر ابوالحسنی هیستانی، اقتصاد ۶۳، معاون وزیر اقتصاد (۱۳۸۸-۱۳۹۱)
  • محمدصادق خیاطیان، مدیریت 77، رئیس مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری (آبان 1400)

  • دکتر جواد مصطفی لو، حقوق 82، مشاور حقوقی وزیر کار (آبان 1400)

  • دکتر علی فروغی، حقوق 86، رئیس شبکه 3

  • دکتر محمد سرشار، رئیس شبکه کودک
  • دکتر جلال غفاری، 77، رئیس شبکه افق
  • دکتر محمد جبارپور، الهیات 84، رئیس پژوهشکده شهید صدر
  • دکتر سید محمدصالح هاشمی گلپایگانی، دبیر ستاد امر به معروف (خرداد 1400)
  • مازیار بیژنی، کاریکاتوریست کیهان، نشریه بزنگاه
  • محمدحسن روزی طلب، پژوهشگر و فعال رسانه‌ای
  • مجید رفیعی، فعال رسانه و خبر
  • دکتر میثم مطیعی، قرآن و حدیث ۸۱، مداح برجسته
  • دکتر محمدمهدی سیار، فلسفه ۸۱، شاعر برجسته
  • دکتر میلاد عرفانپور، فرهنگ و ارتباطات ۸۶، شاعر برجسته، مدیر مرکز موسیقی حوزه هنری (۱۳۹۷)
  • دکتر ابوالفضل (فاضل) نظری، مدیریت ۷۶، شاعر برجسته، مدیر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان (۱۳۹۶-۱۴۰۰)
  • علی درستکار، مجری صدا و سیما،مدیر روابط عمومی بانک آینده (۱۳۹۸)
  • دکتر سید بشیر حسینی، حقوق ۷۹، داور برنامه عصر جدید
  • علی محمد مؤدب، شاعر برجسته
  • دکتر فرزاد مخلص الائمه، مدیریت 69، معاون برنامه ریزی سازمان بازرسی (1399) استاندار مرکزی (1400)
  • دکتر وحید یامین‌پور، معاون جوانان سازمان ورزش و جوانان (مهر 1400)
  • علی نادری، مدیر کل روابط عمومی قوه قضائیه (دوره رئیسی) مدیرعامل ایرنا (مهر 1400)
  • دکتر حسین عرب اسدی، مدیریت 75، معاون سرمایه انسانی سازمان اداری استخدامی (مهر 1400)
  • دکتر حسین رضوی پور، اقتصاد 82، سرپرست مرکز مطالعات نظام‌ها و فناوری‌های مدیریتی سازمان اداری و استخدامی
  • دکتر عبدالحمید طالبی، رئیس سازمان علمی و فرهنگی آستان قدس رضوی (تیر 1400)
  • دکتر کاظم جلالی، نماینده پنج دوره مجلس، سفیر ایران در روسیه (۱۳۹۸)
  • دکتر فرشاد فتوت، مدیر گروه در شبکه خبر، سرپرست روابط عمومی وزارت اقتصاد (مهر 1400)
  • دکتر محمد اله یار فومنی، سیاسی، مدیر کل توسعه کتابخوانی وزارت ارشاد (مهر 1400)
  • دکتر عباس مقتدایی خوارسگانی، سیاسی، نماینده مجلس نهم و یازدهم از اصفهان
  • وحید جلیلی، مدیر دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی
  • حسین خوشوقت، مدیر کل رسانه‌های خارجی (۱۳۷۸-۱۳۸۵)
  • محمدجواد آقاجری، مدیر کل رسانه‌های خارجی (۱۳۸۸-۱۳۹۱)
  • مهرزاد دانش، سیاسی، مدیر کل چاپ و نشر وزارت ارشاد (۱۳۹۶)
  • دکتر حجت الاسلام احمدعلی قانع، رئیس دانشگاه اسلامی غنا، امام جمعه کن (۱۳۹۹)
  • دکتر حجت الاسلام حسین سوزنچی، مدیرکل دفتر برنامه‌ریزی و تالیف کتب درسی (۱۳۹۹)
  • دکتر حامد فروزان، ارتباطات ۸۲، معاون بنیاد ایران شناسی و رئیس اندیشکده پیشرفت گردشگری
  • دکتر ناصر باهنر، فرزند شهید باهنر، نظریه‌پرداز ارتباطات، مدیر بنیاد رفاه
  • دکتر فریدالدین حداد عادل، سیاسی، مدیر مدرسه فرهنگ و استاد دانشگاه
  • امیرحسین ترکش دوز، عضو سابق دفتر میرحسین موسوی، عضو سابق سازمان مجاهدین، سایت احیا
  • دکتر حجت الاسلام علی جعفری، [فقط مقطع دکتری ناتمام ارتباطات ۸۳] معاون فرهنگی کمیته امداد (۱۳۹۹)
  • دکتر محسن اسلامی، سیاسی ۷۱، مدیر کل فرهنگی وزارت علوم (۱۳۸۴) مدیر کل دفتر سیاسی وزارت کشور (مهر ۱۴۰۰)
  • دکتر مهدی ثنایی، مدیریت 84، رئیس اندیشکده شفافیت، مشاور رئیس سازمان اداری استخدامی (آبان 1400)
  • دکتر حجت الاسلام محمد سعید مهدوی کنی، رئیس دانشگاه امام صادق علیه السلام (1394-1397)
  • دکتر حجت الاسلام حسینعلی سعدی، دانش‌آموخته دکتری فقه، عضو مجلس خبرگان رهبری (1400)، رئیس دانشگاه امام صادق علیه‌السلام (1397 تاکنون)
  • کیانوش رزاقی، حقوق 82، وکیل دادگستری در آمریکا (مهاجرت از ایران!)

  • عباس خسروی فارسانی، فلسفه 77، ضدانقلاب خارج نشین.

  • محمدحسن منطقی بروجردی (هارون مونس)، کلاهبردار فراری، تغییر مذهب داد، از داعش حمایت کرد، سرانجام در 1393 در حین عملیات گروگانگیری توسط پلیس استرالیا کشته شد.

    اگر اسم کسی جا مونده یا اشتباهی هست یا اطلاعات دقیق‌تری دارید، شما به ما خبر بدهید: ble.ir/hdarvishi

    کسانی که امام صادقی نیستند و به غلط در رسانه‌ها امام صادقی معرفی شده‌اند:
    افراد متعددی با گرایشهای متنوع سیاسی و عقیدتی در دانشگاه امام صادق علیه السلام تدریس داشته‌اند ولی دانشجوی این دانشگاه نبوده‌اند. از جمله مرحوم پروفسور نوری، پروفسور مشکات، پروفسور سید حمید مولانا، بسیاری از آیات عظام از جمله آیت الله خزعلی، تسخیری، زابلی، سید احمد علم الهدی امام جمعه مشهد، شهید محمدباقر حکیم، علامه محمدتقی جعفری، غلامرضا مصباحی مقدم، دکتر حسین بشیریه، محسن اسماعیلی، مصطفی پورمحمدی (وزیر اسبق)، سعید حجاریان، محسن کدیور، هرمیداس باوند، حتی عبدالکریم سروش معروف و... خب، اینها امام صادقی نیستند! دکتر کاووس سیدامامی هم عضو هیئت علمی دانشگاه ما بود ولی دانشجوی این دانشگاه نبود. حسین دهباشی تنها مدتی کارمند دانشگاه بود. سردار نظری یا سردار وحیدی و بسیاری دیگر از جمله غلامحسین اسماعیلی اساساً هیچ ربطی به دانشگاه ما ندارند.

    برخی امام صادقیها ضدانقلاب شدند و البته جریان غالب همیشه،‌ جریان وفادار به آرمانهای اسلامی و انقلابی بوده و هست. علی درستکار معتقد است امام صادقیها اتفاقی مدیر شده‌اند و حق همین است که توصیه‌نامه خاصی از سوی دانشگاه به سازمانها یا برنامه خاصی برای تربیت مدیر تخصصی در واحدهای آموزشی وجود نداشته است. بی‌شک نمی‌توان سهم تلاش فردی و بستر انقلابی دانشگاه امام صادق علیه‌السلام را در موفقیت‌های ظاهری دانش‌آموختگان آن نادیده گرفت. توجه به این نکته ضروری است تقریباً همه این بزرگواران توانسته‌اند دوره دکتری خود را در دیگر دانشگاه‌های تهران و برتر کشور بگذارنند. با این حال، همانگونه که می‌بینید در طول همه این سالها تنها ۳ وزیر سهم دانش‌آموختگان این دانشگاه بوده است درحالیکه دانش‌آموختگان دیگر دانشگاه‌ها با تحصیلات غیرمرتبط حتی به ریاست قوه‌ها هم دست یافته‌اند.

  • شهید محمدجواد تندگویان! می‌دانید که دانشگاه امام صادق علیه‌السلام پیش از انقلاب با عنوان شعبه‌ای از هاروارد با هدف تربیت مدیر فعالیت‌کرد. وزیر نفت جمهوری اسلامی ایران دانش‌آموخته این دانشگاه بود که در 9 آبان 1359 به اسارت دشمن بعثی درآمد و به شهادت رسید.

ضمن تشکر از استفاده از مطالب این رسانه، لطفاً منبع را هم بیان کنید!

  • مدیر وبلاگ

یادمانه بلوک 9 خوابگاه دانشگاه امام صادق علیه السلام

مدیر وبلاگ | جمعه, ۵ شهریور ۱۴۰۰، ۰۶:۵۷ ق.ظ | ۰ نظر

سر صبحی یاد شبهای بلوک 9 افتادم.
بلوک 9 دانشگاه امام صادق علیه السلام
راهروی دراز بیمارستانی بلوک 9 تا مدتها فرشینه (موکت) نداشت. فرهنگ استفاده از جاکفشی هم جا نمی‌افتاد و پشت در اتاقها انبوهی از کفش و دمپایی بود. در هر طبقه هم سه تا باجه تلفن سه دقیقه‌ای بود که فقط زنگ میخوردند. کلاً فضای خاص‌پسندی بود.

  • مدیر وبلاگ

خدا لعنتت کنه!

مدیر وبلاگ | چهارشنبه, ۳ شهریور ۱۴۰۰، ۰۶:۰۳ ق.ظ | ۱ نظر

بعضی بچه‌های امام صادق بودند، من هر موقع میدیدمشون به شوخی لعنشون میکردم! (یه سبک در لهجه آبادانی است! خدا لعنتت کنه یعنی خدا شیطان را لعنت کنه!) میگفتم خدا لعنتت کنه! چرا اومدی امام صادق؟! اومدی اینجا، شدی حجت خدا! فردای قیامت تو میشی حجت علیه ما که این هم امام صادق بود تو هم بودی! ببین این چطور بود و تو چطور بودی! 

استاد محمدرضا حکیمی هم از این دست آدم ها بود، بودنش اتمام حجت بود برای ما. فردای قیامت با همین استاد حکیمی بیچاره مان میکنند، میگویند حکیمی بود، تو هم بودی... خدا لعنتت کنه...

دکتر عطاءالله بیگدلی

  • مدیر وبلاگ

فلسفه #عیدی آیت‌الله در روز میلاد امام حسن مجتبی

مدیر وبلاگ | چهارشنبه, ۸ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۱۰:۳۳ ق.ظ | ۰ نظر

فلسفه #عیدی آیت‌الله در روز میلاد امام حسن مجتبی

دوره ما مرحوم آیت‌الله مهدوی کنی بین الصلاتین ظهر و عصر حدود یک ساعت در مسجد دانشگاه امام صادق علیه السلام صحبت می‌کرد! البته توصیه کلی #حاجی این بود که تو ماه #رمضان به زیردستهاتون سخت نگیرید و باهاشون مدارا کنید. از همین رو، بسیاری از استادان در کلاسهای درس هم واقعاً در ماه رمضان کوتاه می‌آمدند و می‌شد یک دل سیر در کلاسشان بخوابیم! موضوع صحبت سرظهر حاجی بیشتر مذهبی بود تا موضوعات روز و سیاسی اما دلبستگی حاجی به امام اینقدر زیاد بود که در همین بحثها هم خیلی از #امام یاد می‌کرد. مثلاً نظر فقهی امام خمینی را مطرح می‌کرد درحالیکه عمده مخاطبان مقلدان رهبری (و دیگر مراجع حاضر) بودند. این سالهای آخر که ماه #رمضان در #تابستان بود، استقبال از جلسات ظهر هم کم بود. #کارمندان هم عجله داشتند تا با سرویس ساعت 2 بروند خانه. شرایط رفاهی و هزینه‌های زندگی تابستانی هم نمی‌صرفید دانشجویان زیادی در ماه رمضان در دانشگاه بمانند. اما همین که نیمه رمضان میشد، به نحو عجیبی همه می‌آمدند عیدی میلاد امام حسن (ع) را بگیرند. مسجد پر میشد. مبلغش زیاد نبود. باید یک چیزی می گذاشتیم رویش تا بتوانیم یک ضیافت افطار در باغچه های فرحزاد داشته باشیم! اما انگیزه‌های حضور زیاد بود.
حاجی به #امام_حسن خیلی علاقه داشت. هم برای شهادتش مراسم سنواتی برگزار میکرد هم برای ولادتش. میگفت امشب دست پر به خانه برگردید تا اعضای خانواده هم بپرسند چه خبر است؟ بگذارید شیرینی این میلاد در یاد همسر و فرزندانتان بماند. این نگرش تربیتی حاجی در زدودن غربت و مظلومیت از امام حسن ستودنی بود.

شادی روح استادمان مرحوم آیت‌الله محمدرضا مهدوی کنی صلواتی هدیه کنید.


خاطرات پل مدیریت
ble.ir/join/ZWI3ZmY2Zj

  • مدیر وبلاگ

خاطرات فتنه و نه دی؛ از عاشورای 88 تا 9 دی 1388

مدیر وبلاگ | سه شنبه, ۹ دی ۱۳۹۹، ۰۲:۰۹ ب.ظ | ۰ نظر

قبل از ماجرا


هفت دی 1388 همان عاشورای فتنه 88 است. ما فکه بودیم! حدود 40 نفر از دانشجویان بسیجی دانشکده فرهنگ و ارتباطات برای اولین بار یک اردوی راهیان نور تخصصی رفته بودیم که شرح این ماجرا و بسیج دانشکده بماند. آن سال‌ها برنامه عاشورای فکه با نام سردار #سعید_قاسمی مشهور بود. شاید چند ده اتوبوس از بسیجی‌های قدیمی تهران آنجا بودند. از همان سر صبح، اخبار ناگواری از تهران می‌رسید. حال برخی از این بسیجی‌ها که سر بزنگاه کیلومترها دورتر از واقعه بودند، خیلی منقلب بود. ما هم. صبح فردا تهران بودیم. برخی استادان با زورآزمایی خیابانی مخالف بودند. می‌گفتند مردم خسته شده‌اند و نباید آن‌ها را باز هم (بعد از روز قدس و 13 آبان) به خیابان‌ها کشاند. تا اینکه برنامه تجمع 9 دی در خیابان انقلاب به طور رسمی اعلام شد. به نظرم مردم تبریز و بعضی شهرها همان 8 دی به صحنه آمدند.

روز واقعه

* اول چای!

صبح 9 دی به کلاس‌ها رفتیم. دانشگاه اعلام کرد کلاس‌های بعد از ظهر تعطیل است. حتی تدابیر لازم برای حضور کارمندان با پارچه نوشته و اسم دانشگاه امام صادق علیه‌السلام انجام شد. سر ظهر، طبق معمول، اتوبوس‌ها زود پر شدند و رفتند. من به یکی از دوستان گفتم امروز تجمع عمومی است و مردم زیاد می‌آیند. بیا اول ناهار را کامل بخوریم و بعد چای بخوریم، بعد خودمون می‌ریم تا شب تو خیابونا قدم می‌زنیم!
 

* حماسه حضور
هنوز خط بی آر تی پایانه شهید افشار-پایانه جنوب راه نیفتاده بود. سوار اتوبوسهای تجریش -انقلاب شدیم. داخل اتوبوس به طرز محسوسی چهره‌ها مذهبی و انقلابی بود. در بزرگراه‌ هم موتوری با پرچم مذهبی زیاد بود. خیلی قبل از اینکه به میدان توحید برسیم، دیدم مردم با زن و بچه در حاشیه بزرگراه در حال حرکتند. کمی بعد عملاً جاده قفل شده بود و اتوبوس جلوتر نمی رفت. پیاده شدیم و به خیل جمعیت پیوستیم.
به هزار زحمت به خیابان انقلاب رسیدیم. تازه اول دشواری بود. تراکم جمعیت در نزدیکی میدان انقلاب که در حال مرمت بود، خیلی زیاد بود.

*ماجرای یک مشت بزغاله گوساله
سخنران آیت الله علم الهدی، معاون آموزشی سابق دانشگاه ما بود. وقتی گفت «بزغاله گوساله» ما وسط میدان بودیم. هرچند «مرگ بر خاتمی و موسوی و کروبی» از برجسته‌ترین شعارهای آن روز بود، کسانی هم بودند که با شنیدن گوساله و بزغاله ناراحت شدند و رفتند! خلاصه هوا تاریک شد و برگشتیم سمت اتوبوسها در میدان توحید.
اتفاقاً حاج عطا بیگدلی هم سوار همان اتوبوس شد و گفت: «در راستای جذب حداکثری بزغاله‌ها و گوساله‌ها صلوات!»

بعد از ماجرا؛ یک موضع محکم

آقا سعید که امام جماعت مغرب و عشای مسجد دانشگاه بود، طبق معمول 10 دقیقه احکام می‌گفت. آن شب (یا شب بعد؟) ضمن تشکر از حضور گسترده دانشجویان در این مراسم تأکید کردند کسانی که به هر دلیلی از این قافله عقب ماندند و در این راهپیمایی شرکت نکردند، برای زدودن شعبه‌ای از نفاق که ممکن است در جانشان رخنه کند، یک اقدام ایجابی در جهت حمایت از ولی فقیه انجام بدهند.


از خرداد 1388 تا 9 دی 1388 بسیجیان امام خامنه‌ای 8 ماه دفاع مقدس را تجربه کردند در پاسداری از انقلاب اسلامی؛ به ویژه در فضای مجازی. یاد آن روزها بخیر.

 

  • مدیر وبلاگ