دانشگاهه داریم

تاریخ کتبی و خاطرات دانشگاه امام صادق علیه‌السلام

دانشگاهه داریم

تاریخ کتبی و خاطرات دانشگاه امام صادق علیه‌السلام

۱۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سؤالات گزینش دانشگاه امام صادق علیه‌السلام» ثبت شده است

خاطره میثم مطیعی از گزینش دانشگاه امام صادق علیه‌السلام

مدیر وبلاگ | جمعه, ۱۲ شهریور ۱۴۰۰، ۰۵:۱۶ ب.ظ | ۰ نظر

#خاطرات #گزینش
یکی از خاطره‌انگیزترین اتفاقات مشترک همه امام‌صادقی‌ها #سؤالات_گزینش است. اون روزی که سه نفر در برابر یک نفر نشستند و سرنوشت هفت‌ساله ما را مشخص کردند!
در این میان، گاهی سؤالات جالب‌اند و گاهی هم جواب‌ها!
مشهورترین خاطره از سؤالات گزینش هم احتمالاً سؤال برادر #میثم_مطیعی (به عنوان مصاحبه‌کننده) است از آن برادر داوطلب هیئتی:

_میثم مطیعی هم گوش می‌دی؟
_نه. از این مداح درپیتی‌ها گوش نمی‌دم.


#به_پیشنهاد_شما قرار شده سؤالات و خاطرات گزینش را به طور ویژه کار کنیم.


خاطرات پل مدیریت

 

 

  • مدیر وبلاگ

کدام خربزه کدام هندوانه؟

حالا خوبه به شماها هندونه و هلو دادن!
من زمستون اومدم گزینش، بهم شلغم دادن!
:)

برخی دوستان هم نوشتند که از این پذیرایی‌ها دوره اونا نبود.
یکی از دوستان هم با طرح این عنوان که «کدام خربزه، کدام هندوانه؟» نوشت:
یادمه مهم‌ترین مشکلم دستام بود که موقع #گزینش کجا بذارمشون!

در پاسخ به #سؤالات_شما مبنی بر اینکه حالا واقعاً جمع اژدها چی می‌شه، قرار است استاد درویشی مطلب کوتاهی بنویسند. اجمالاً بدانید که میشود اژدهایان!

#خاطرات و عکس‌های خاطره‌انگیز خود را برای ما بفرستید: https://ble.im/abdolah
خاطرات پل مدیریت

 

 

  • مدیر وبلاگ

خاطرات گزینش دانشگاه امام صادق علیه‌السلام؛ شما کی اومدی؟!

مدیر وبلاگ | دوشنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۹، ۰۴:۴۱ ب.ظ | ۰ نظر

شما کی اومدی؟

خاطرات اون روز من خیلی زیاده اما یه خاطره دارم واسه دو سال پیش:
از اونجایی که سن ظاهریم کمتر از سن شناسنامه‌ایم نشون می‌ده، این اتفاق افتاد:

دو سال پیش همین ایام، ساکمو بسته بودم که برم شهرستان! نزدیکای ساعت ۴ بود؛ نزدیک مقبره که تف به ریا سلام دادم به شهدا، دو تا از پدران داوطلب‌ها صدام زدند و پرسیدند: آقا! شما مگه کی آمدی مصاحبه که الآن کارتون تموم شده؟ (بهشون گفته بودند مصاحبه فرزندانشون ممکنه تا ۷ طول بکشه.)
گفتم: من ۸ سال پیش اومدم!
انگشت حیرت به دهان گزیدندی!

#گزینش

#خاطرات و عکس‌های خاطره‌انگیز خود را برای ما بفرستید: https://ble.im/abdolah
خاطرات پل مدیریت

 

 

  • مدیر وبلاگ

جمع اژدها چی می‌شه؟ ۲

سال ۸۸ از بنده هم همین سؤال رو پرسیدند و من جواب دادم: اژدها مثل سیمرغ همیشه یه دونه بوده و جمع بسته نمی‌شه!

یه سؤال دیگه هم از من پرسیده شد:
اگر از نفر دوم یک مسابقه دو جلو بزنی، چندم می‌شی؟
منم جواب دادم: نفرات اول تا سوم یک مسابقه رو آخرش مشخص می‌کنن! پس جلو زدن از نفر دوم مسابقه دو هیچ رتبه‌ای نداره!

#گزینش

#خاطرات و عکس‌های خاطره‌انگیز خود را برای ما بفرستید: https://ble.im/abdolah
خاطرات پل مدیریت

 

 

  • مدیر وبلاگ

جمع اژدها چی می‌شه؟

چند سال پیش یکی از دانشجویان سال سوم دانشگاه جلوی مسجد من رو دید و گفت:

مصاحبه دوم من با شما بود. از من پرسیدید «جمع اژدها چی می‌شه؟» منم جوابش رو نمی‌‌دونستم. الآن سه ساله این سؤال تو ذهنمه! می‌شه بگید جمع اژدها چی می‌شه؟:joy:

بهش گفتم اگر همون موقع هم پرسیده بودی، بهت می‌گفتم :joy::joy:
و بعد گفتم!

#گزینش


#خاطرات و عکس‌های خاطره‌انگیز خود را برای ما بفرستید: https://ble.im/abdolah
خاطرات پل مدیریت

 

 

  • مدیر وبلاگ

خاطرات گزینش دانشگاه امام صادق علیه‌السلام؛ لبخند پیروزی!

مدیر وبلاگ | دوشنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۹، ۰۴:۴۰ ب.ظ | ۰ نظر

 

غول مرحله آخر
 
از همون «سه به یکی‌»ها بود.
یکی‌شون پرسید: چقدر صحبت‌های حضرت آقا را از سایت یا تلویزیون پیگیری می‌کنی؟
گفتم: معمولاً پیگیری می‌کنم.
گفت: مثلاً آخرین صحبت‌شون کی بود؟
گفتم: دو سه روز پیش.
گفت: گوش کردی؟
گفتم: آره!
گفت: پس آمادگی داری از مطالبی که فرمودند، ازت سؤال کنم؟
آب دهانم رو قورت دادم و گفتم: بپرسید ولی موقعی که تلویزیون رو روشن کردم، آخرهاش بود.
لبخندی که نشان‌دهنده پیروزی بود، بر لبانش نشست. انگار که غول مرحله آخر رو شکست داده باشه.
 
#گزینش
 
#خاطرات و عکس‌های خاطره‌انگیز خود را برای ما بفرستید: https://ble.im/abdolah
خاطرات پل مدیریت

 

 

  • مدیر وبلاگ

به سلام‌صلوات اول منبر بیشتر توجه کنید!

بعد از مصاحبه‌ سه‌نفره، رفتم یه اتاق دیگه برای مصاحبه‌ یه‌نفره.
تا رسیدم، طرف سلام کرد و گفت: بسم الله الرحمن الرحیم . . .
همین‌جوری یه نفس چند جمله‌ عربی ادامه داد. فکر کردم از اون سلام و صلوات‌های اهل منبره که اول سخنرانیاشون می‌گن.
با لبخند داشتم نگاهش می‌کردم تا صحبت‌هاشو شروع کنه.
حدود یک پاراگراف مقدمه‌ عربیشو گفت و بعدش گفت: خب! این چه دعایی بود من خوندم؟ ادامه‌شو بخون!
من 



#گزینش

#خاطرات و عکس‌های خاطره‌انگیز خود را برای ما بفرستید: https://ble.im/abdolah
خاطرات پل مدیریت

 

 

  • مدیر وبلاگ

 

آهنگی که روز مصاحبه خوندم
 
لابد همه ما روز #گزینش رو یکی از حساس‌ترین مقاطع زندگی تحصیلی خودمون می‌دونستیم، اون وقتی که سه به یک پشت میز تو یکی از کلاس‌های سالن چهار می‌نشستیم و باید خوب حواسمونو جمع می‌کردیم که از اون سه نفر لایی نخوریم! 
حداقل برای من که روز مهم و سرنوشت‌سازی به حساب می‌اومد و هنوز هم همان احساس اولیه رو راجع بهش دارم!
یادم نمی‌ره که چندتا از بچه‌هایی که رفته بودن تو کلاس با کلی هیجان سؤال‌ها رو برای بقیه تعریف می‌کردن و می‌گفتن در پاسخ به این سؤال که آیا شما آهنگ گوش می‌دین یا نه گفته بودن فقط مداحی و بس!
من که رفتم داخل، در پاسخ به این سؤال اسم دو تا خواننده‌ای که بیشتر از همه آهنگ‌های اون‌ها رو گوش می‌دادم، بهشون گفتم و بعد هم شروع کردم به خوندن یکی از اون آهنگ‌ها به‌طور کامل! خلاصه یه ۳-۴ دقیقه‌ای داشتم براشون با حس کامل و ادای الحان می‌خوندم! آخرشم برام دست زدن و گفتن که خوششون اومده و بهم پیشنهاد کردن این مسیرو ادامه بدم! واقعاً خدا بهم رحم کرد!
 
 
#خاطرات و عکس‌های خاطره‌انگیز خود را برای ما بفرستید: https://ble.im/abdolah
خاطرات پل مدیریت

 

 

  • مدیر وبلاگ

خاطرات گزینش؛ سؤالات آزمون شفاهی- وقتی سؤالات سخت می‌شود!

مدیر وبلاگ | دوشنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۹، ۰۴:۳۹ ب.ظ | ۰ نظر

از #گزینش یه خاطره‌ای که یادمه این بود که سطح رو اون‌قدر بالا بردن که ازم فرق جهاد اسلامی و حماس رو پرسیدن!


#خاطرات و عکس‌های خاطره‌انگیز خود را برای ما بفرستید: https://ble.im/abdolah
خاطرات پل مدیریت

 

 

  • مدیر وبلاگ

#گزینش بود و سؤالاتش!
یکی از سؤالات این بود که یک کلمه می‌گفتند و باید می‌گفتی یاد چی افتادی.

گفت: زین‌الدین!
با خوشحالی گفتم: زیدان!
هر سه نفرشون خندیدند. یکی‌شون گفت منظورشون شهید زین‌الدین بود!

یک دفعه گفت: «کیک زرد»
گفتم: تخم مرغ!
نفهمیدم چرا خندیدند. رفتند سراغ سؤال بعدی. بعداً متوجه شدم با شنیدن کیک زرد باید یاد «نطنز» و فرآیند چرخه سوخت می‌افتادم! اون موقع تازه بحث‌های هسته‌ای داشت عمومی می‌شد.


#خاطرات و عکس‌های خاطره‌انگیز خود را برای ما بفرستید: @abdolah در پیام‌رسان بله
خاطرات پل مدیریت

 

 

  • مدیر وبلاگ