دانشگاهشناسی حجتالاسلام محمدسعید مهدوی کنی
مدیر وبلاگ |
يكشنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۹، ۰۸:۴۷ ب.ظ |
۰ نظر
چگونه بدون حتی یک مقاله علمیپژوهشی مستقل به ریاست دانشگاه امام صادق علیهالسلام رسید؟

مروری بر نیمقرن زندگی محمدسعید مهدوی کنی از ۱۳۴۵ تا ۱۳۹۵
آقازادهای از کن
در دامان پاک پدر
محمدسعید تنها پسر مرحوم آیتالله محمدرضا مهدوی کنی، است. پدر او از مبارزان واقعی دوران شاه بود و به خاطر عقیدهاش، شکنجه شد و به تبعید رفت. پدر او در دوره شاه، برای ارتباط با جوانان و جذب دانشجویان در مسجد جلیلی، صبر زیادی کرد و سختی کشید. پدر او یکی از بزرگان این آب و خاک است؛ از این رو محمدسعید خواهناخواه یک آقازاده محسوب میشود.
این آقازاده کنی، ۱۵ ساله بود که پدرش، از قدرت و سیاست کناره گرفت و حتی حاضر نشد جامعه روحانیت مبارز را در وزارت کشور به عنوان یک حزب سیاسی، ثبت کند. پدر او پس از ناکامیهای متعدد در تأمین امنیت کشور در سمتهایی چون رئیس کمیته، وزارت کشور و سرپرستی نخستوزیری، به کار تربیتی در دانشگاه روی آورد. گفتنی است پدر هیچگاه از حمایت از انقلاب اسلامی دست نکشید و همواره یک سیاستمدار صادق و فقیه بصیر بود؛ هرچند مردم روی خوش به او نشان نمیدادند تا جایی که یک بار ایشان به نزد امام میرود و میگوید مردم گمان میکنند ما مصداق اسلام آمریکایی هستیم! بجز دورههایی که نامزدهای جناح مخالف، به همت شورای نگهبان قلع و قمع شدند، نامزدهای مورد حمایت پدر در عمده انتخابات شکست خوردهاند.
با این حال آقای پدر در واپسین سالهای عمرش موفق میشود رأی مردم تهران را در میاندورهای انتخابات خبرگان رهبری در رقابت با نامزدهای گمنام جلب کند و کمی بعد در فضایی که ضدهاشمی رفسنجانی ایجاد شده بود، به ریاست این مجلس تکیه بزند.
با توجه به فرار پدر از مسئولیتهای اجرایی در دوران بلوغ پسرش، محمدسعید در مقایسه با بسیاری از آقازادگان، فردی پاک به شمار میآید و تصور اختلاس یا هرگونه فساد مالی اجرایی درباره او دور از ذهن است. به تعبیر یکی از بزرگان، او نه تنها در چنین فضایی بزرگ نشده است، بلکه جربزه این کارها را هم ندارد.
کارشناسیارشد در محضر پدر
آنسالها لازم نبود داوطلبان دانشگاه امام صادق علیهالسلام در کنکور سراسری شرکت کنند. بنابراین او در دانشگاه پدر، تحصیل در رشته معارف اسلامی و تبلیغ را آغاز میکند. هرچند شایسته بود از مواضع تهمت دوری کند و خودش را در حوزه یا دانشگاه دیگری اثبات کند. (کما اینکه آیتالله طالقانی فرزندانش را نهی میکرد از اینکه بگویید من فرزند طالقانیام.)
در حالی که پدر او، دانشجویان را از ازدواج در حین تحصیل منع میکرد، محمدسعید با ازدواج زودهنگام دانشجویی از اولین قانونشکنان بود.
مسئولان دانشگاه، مخالف حضور دانشجویان در جبهههای رزم بودند ولی مجاهدان راستین در عملیاتها شرکت میکردند ولو به قیمت اخراج از دانشگاه. محمدسعید نیز در سفر تبلیغی از طرف دانشگاه به جبههها میرود. اما در آن سوی میدان و در کلاسهای درس، او معدل خوبی کسب نمیکند. او برخلاف دانشآموختگان دهه ۶۰ به عربی و انگلیسی صحبت نمیکند؛ مترجم همزمان هم نیست. موضوع پایاننامه ارشد او، فقه غناست. او آرای فقها را بررسی میکند. البته کمی دیر دفاع میکند! اگر مثل امروز میبود، باید چند میلیونی بابت جریمه سنوات و پایاننامه کارشناسیارشد میداد. ولی آن سالها دانشجویان متأهل دوبرابر دانشجویان عادی از دانشگاه شهریه ماهانه میگرفتند؛ یک منبع خوب و مطمئن که با آن میشد در تهران اجاره خانه داد! شهریه ماهانه تا اواخر سال ۱۳۸۴ برقرار بود؛ هرچند متناسب با تورم، رشد نداشت.
ریاست مرکز تحقیقات دانشگاه
دانشگاه برای حل مشکل علمی و پژوهشی خود، مرکز تحقیقات نیمهمستقل راه میاندازد. اتفاقاتی میافتد و به جای یکی از علمای اعلام، ایشان به عنوان رئیس مرکز تحقیقات منصوب میشود! خشت اول که کج گذاشته شد، بازبینیهای بعدی تا ثریا هم نتوانست تا از عمق فاجعه مرکز تحقیقات بکاهد. فقط تصورش را بکنید آن زمان شایستهسالاری صورت میگرفت و علامه محمدتقی جعفری به ریاست این مرکز منصوب میشد، روند تولید علم چه شتابی میگرفت. جالب است که در سوابق او، اشارهای به ریاست این مرکز نمیشود!
«حجتالاسلام» محمدسعید مهدوی کنی
اطلاعاتی از سوابق تحصیل حوزوی او در دسترس نیست. گفتنی است حجتالاسلام به کسی گفته میشود که تا پایه ۶ سال را خوانده است. حجتالاسلام والمسلمین به کسی گفته میشود که تا پایه ۱۰ را خوانده است (یعنی ۱۰ سال سابقه شرکت در کلاسهای حوزه را دارد و یک پایاننامه نوشته است.) کسی که یک دوره کلاس خارج را شرکت کند و به پایان برساند و استاد، تقریر او از مباحث را تأیید کند، آیتالله است و...
نحوه پوشش و عکسهای دهه ۷۰ او بدون لباس روحانیت در سواحل مدیترانه برای دانشجویان دانشگاه جالب است.
حجتالاسلام «دکتر» محمدسعید مهدوی کنی
وقتی جمعی از دانشآموختگان مصمم به تشکیل دوره دکتری فرهنگ و ارتباطات میشوند، اسم او هم به عنوان یکی از پذیرفتگان اعلام میشود. نیاز به یادآوری این نکته نیست که آن سالها از آزمون متمرکز که رتبههای واقعی و عادلانه مشخصکننده سطح سواد داوطلبان است، خبری نبود. دوره دکتری در سال ۱۳۷۴ شروع میشود. او در سال ۱۳۸۴ دفاع میکند. اگر با قوانین امروز محاسبه کنند، او قطعاً ملغی از تحصیل میشد و جریمههای سنگین دهمیلیونی را باید به بیتالمال دانشگاه امام صادق علیهالسلام میپرداخت.
سابقه مدیریتی
او سمتها و مناصب گوناگونی را در دانشگاه تجربه کرده است. تا جایی که او و حجتالاسلام میرلوحی، داماد خانواده در سال ۱۳۹۳ به عضویت هیئت امنای جامعه الامام الصادق علیهالسلام در میآیند. گفتنی است دخالتهای او در امور گوناگون از سال ۱۳۸۴ موجبات ناراحتی بسیاری را فراهم آورده بود. او در دوران بیماری منجر به فوت پدر، عملاً زمام امور دانشگاه را به عهده گرفته بود. با این حال، انتصاب او به ریاست دانشگاه امام صادق علیهالسلام در سال ۱۳۹۴ شوک عظیمی بر پیکره زنده دانشگاه امام صادق علیهالسلام بود. همگان انتظار شخصیتی را داشتند که در تراز و شأن دانشگاه امام صادق علیهالسلام باشد. گفتنی است در سالهای اخیر او به عنوان مشاور شبکه دو و عضویت هیئت امنای یکی دو جا منصوب شده است. میگویند پخش مکرر مداحیهای استاد میثم مطیعی از این شبکه، علت روشنی دارد. همچنین کثرت مشغولیتهای اجرایی موجب شده است محمدسعید نتواند سابقه علمی قابل توجهی از خود به نمایش بگذارد.
سابقه سیاسی و مبارزه
محمدسعید مهدوی کنی، اخیراً به عضویت در برخی نهادهای سیاسی درآمده است. البته حداکثر سابقه فعالیت سیاسی او پیش از ارتحال پدر، شرکت در نماز جمعه همراه پدر بوده است. به گفته یکی از دانشجویان، از سوابق مبارزه او میتوان به مبارزه با دانشجویان و تشکلهای دانشجویی مظلوم دانشگاه امام صادق علیهالسلام اشاره کرد. گفتنی است او در دوران حیات پدر، هیچگاه خود را مسئول نمیدانست و به سؤالات و انتقادات دانشجویان پاسخ نمیداد. او هماکنون نیز به جای پاسخگویی، به توضیحات غیرمرتبط مشغول میشود؛ به گونهای که اصل سؤال و پاسخ شکل نمیگیرد. خاطرنشان میسازد در جریان اعتراضات دانشجویی سال ۱۳۸۹، دانشجویان با فریادهای کوبنده «الله اکبر» نمیگذارند او نماز جماعت را به جا آورد تا جایی که روز بعد محمدسعید نامهای کتبی نوشته و به عذرخواهی میپردازد.
سابقه علمی پژوهشی
محمدسعید مهدوی کنی از این نظر، یک پدیده ممتاز است. او ضعیفترین استاد دانشگاه است که با حضور ۳۴ ساله خود در دانشگاه، حتی یک مقاله علمی پژوهشی مستقل ندارد! یک مقاله علمیپژوهشی به نام او ثبت شده است که آن هم مربوط به تلاش علمی دانشجو میثم فرخی است که به صورت مشترک چاپ شده است. جالب است که حتی از پایاننامه کارشناسی ارشد و رساله دکتری او مقاله علمیپژوهشی در نیامده است. (مقالات استخراجشده در مجلات تخصصی منتشر شدهاند که «در زمان انتشار»، درجه علمیپژوهشی نداشتهاند.)
معلوم نیست چه کسی رزومه و سوابق علمی او را تدوین کرده است که کتاب تعامل دین و ارتباطات را به او نسبت داده است! این کتاب به اهتمام دکتر حسن بشیر تألیف شده است. (منبع) دیگر کتاب او که همان رساله دکتری اوست، توسط انتشارات دانشگاه منتشر شده است و تنها شهرداری و وزارت فرهنگ دولت احمدینژاد به آن کتاب جایزه دادهاند. ای کاش، حداقل یک نهاد علمی در وزارت علوم این جایزه را میداد که کمی کسب اعتبار شود.
سابقه آموزشی
در موارد متعددی دانشجویان از اخذ واحدی که استادش ایشان باشد، اجتناب کردند و نامههای اعتراضی نوشتند. از جمله درس انسانشناسی فرهنگی در سال ۱۳۸۶ که قرار بود ایشان به جای استاد دکتر ابراهیم فیاض تدریس کنند. او سابقه تدریس در مقطع ارشد نداشت تا اینکه...
تنها موردی که در مقطع دکتری به تدریس پرداخت، با اعتراض دانشجویان چند ترم به تعویق افتاد تا اینکه...
او نه تنها ریاست و نماز جماعت دانشگاه را از پدرش به ارث برده، بلکه استادی کلاس اخلاق را هم به همین شیوه تصاحب کرده است. هر چیزی قابل بخشش باشد، این آخری قابل تحمل نیست. یکی از مهمترین نطقهای او در کلاس اخلاق، پاسخ به سؤال یکی از دانشجویان درباره پولی شدن دوره دکتری بود. استاد اخلاق دانشگاه امام صادق علیهالسلام در مسجد این دانشگاه که محل برگزاری کلاس اخلاق بود، به دانشجویان گفت همه دورههای دکتری در سراسر کشور پولی هستند و تحصیل در دوره دکتری در هیچ دانشگاهی رایگان نیست. این در حالی است که دانشجویان دورههای روزانه دکتری و نیز سازمان سنجش، از رایگان بودن دورههای روزانه دکتری خبر میدهند. (تنها اتباع بیگانه باید ۸۰ درصد هزینه دورههای روزانه دکتری را بپردازند.)
نطق روزانه ماه مبارک رمضان نیز از پدر به او ارث رسید. او در رمضان امسال دانشجویانی را که هفت سال در اینجا تحصیل کردند، مزاحم خواند و...
اهم اقدامات پس از ریاست دانشگاه
او پس از ریاست دانشگاه، به شدت به سمت ظاهرگرایی (ساختمان و در و پیکر) رفته و توجه به باطن (تولید علم و علوم انسانی) را فراموش کرده است. او به سراغ کمّیت رفته و کیفیت را فراموش کرده است. منتقدان او میگویند سیر قهقرایی دانشگاه در دوره او به بلوغ رسیده است و دانشگاه دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد. دانشکدهها از اساتید بزرگ، خالی شدهاند و مدیریت قسمتهای مختلف دانشگاه به جوانان هماهنگ سپرده شده است. با این حال، آنچه اخراج دکتر گودرزی از ریاست دانشکده مدیریت خوانده میشود، خود گویای بسیاری از چیزهاست. برای اولین بار دهها دانشجوی دکتری، نامههای اعتراضی مینویسند و از ظلم دانشگاه بر خود سخن میگویند. اجرای عملی پولی شدن دانشگاه و اعلام آن، از جمله اشتباهات جبرانناپذیر این روحانی جوان در منصب ریاست دانشگاه است. مسئله حکمیت نیز یکی دیگر از اشتباهات این دانشآموخته رشته تبلیغ به شمار میرود.
شما چه نکته مهمی از زندگی این آقازاده جوان میدانید که در اینجا از آن غفلت شده است؟
پایگاه دانشجویی «دانشگاهه داریم؟!» آمادگی خود را اعلام میکند معدل کارشناسی ارشد ایشان را درج کند.
پایگاه دانشجویی «دانشگاهه داریم؟!» آمادگی خود را اعلام میکند هر نقطه مثبتی که از سوی دفتر ایشان یا روابط عمومی دانشگاه در این زمینه به مدیر پایگاه اعلام شود، درج کند.
پینوشتها:
۱- یکی از دوستان لطف کردند گفتند در قضیه سال ۱۳۸۹، اعتراضها و اللهاکبرها مربوط به بعد از صحبتهای یکی از دانشجویان و بعد از نماز است که ایشان به دفتر مسجد هدایت میشوند و...
۲- همچنین در سال ۱۳۹۵ (یکسال بعد از انتصاب به ریاست دانشگاه) یک مقاله مشترک با آقا میثم قمشیان، دانشجوی دکتری باقرالعلوم (دانشآموخته دانشگاه امام صادق علیهالسلام) پذیرش را یک همایش بینالمللی در کره جنوبی دریافت کرده است. (با موضوع شباهتهای اسلام و فمینیسم رمانتیک درباره زنانگی)
۳- اگر در قسمت مربوط به انتخابات، گرایشات اصلاحطلبانی احساس شده، نویسنده به شدت هواداری هر یک از دو جناح چپ و راست را تکذیب میکند.
۴- آقا میثم قمشیان تأکید کرده است که به خاطر دقتنظرهای دکتر محمدسعید مهدوی کنی، توانسته از پایاننامه خود، چندین مقاله پژوهشی، طرح پژوهشی و بینالمللی و کتاب استخراج کند که بدون راهنماییهای ایشان، امکانپذیر نبوده است. البته در هیچ یک از این آثار، اسمی از محمدسعید نیست ولی اصلاح و راهنمایی ایشان مؤثر بوده است. خاطرنشان میسازد مطلب فعلی در پی بازگویی فعالیتهای همه علمی و شبهعلمی ایشان نبوده و تنها به مقاله علمیپژوهشی و کتاب پرداخته است. گفتنی است مقالات غیر علمیپژوهشی و دیگر آثار علمی و شبهعلمی او نیز در مقایسه با دیگر استادان همسن، از کمّیت نازلی برخوردار است.
۵- گفتنی است بسیاری از دانشجویان ایشان، نکات منفی بسیاری در مورد اندیشه و شیوه مدیریتی و تدریس او بیانکردهاند که با عذرخواهی از همه دوستان، در این فرصت مجدد ترجیح داده میشود فضایی را به بیان نقاط مثبت ایشان اختصاص یابد. انشاءالله از این فرصت پیشآمده در جهت نشر فضایل و خوبیهای این ثمره فقیه بصیر استفاده شود. اگر کسی میداند، بفرستد.
۶- یکی دو نفر گفتند چرا به انقلابیبودن و تواضع ایشان تصریح نشده؟ در پاسخ باید گفت که اولاً هر بندی باید برای نویسنده به یک درجهای از احراز برسد که بیان یا نقل شود. مثلاً هرچند نویسنده یقین ندارد ولی این روحیه را در ایشان نمیبیند که بتواند اختلاس بکند و فسادهای کلان مالی داشته باشد. همچنین بسیاری از منتقدان دلسوز دانشگاه، اسپرمسالاری را با انقلابیگری مساوق ندانستهاند. ثانیاً هدف دانشگاهشناسی است و باید به موارد مدیریتی و دانشگاهی پرداخت. بنابراین اگر روزی قرار شد درباره اخلاق فردی، ویژگیهای شخصیتی، رفتار با اعضای خانواده، ایدئولوژی سیاسی و گرایشات فکری جنابشان نوشته شود، بگویید چرا به تواضع ایشان-مثلاً- تصریح نشده است. بله! ایشان خودروی پراید دارند و در مقایسه با بسیاری از آقازادگان، خیلی فقیر است؛ حتی نویسنده با چشمان خودم دیدخ است که او، همین زمستان ۱۳۹۳ با کفش پاره به کلاس درس آمد. ولی توجه کنید زندگی فردی و شخصی ارتباطی با شیوه مدیریتی ندارد. مثال؟ همین هزینههای اضافی که برای تخریب کف موزاییکی قبلی و نصب کفپوشهای جدید ساختمانهای هشتگانه خوابگاهی جهت تبدیل شدن به فضای اداری انجام شده است.
۷- یک عزیزی که اتفاقا خود را زخمخورده همین جناب مهدوی کنی میداند در جایی بیان داشت که ۲ مقاله علمیپژوهشی از ایشان سراغ دارد که معلوم شد که عبارتهایش چندان دقیق نبود. طی صحبتی که نویسنده با ایشان داشت، هیچ مورد خاص و متفاوتی منتشر نشده که اینجا به آن اشاره نشده باشد. منظور ایشان همان مقاله مشترک با دانشجو میثم فرخی و نیز مقاله سبک زندگی بود که در زمان انتشار، مجله مربوطه درجه علمیپژوهشی نداشته است. (مجله مربوطه بهار سال بعد در دولت احمدینژاد درجه علمیپژوهشی گرفته است ولی تاریخ نشر مقاله پاییز سال قبل است.)
۸-علت اشاره به دولت احمدینژاد توجه به جنبههای غیرمعرفتشناسی قضیه است. متأسفانه سیاستزدگی در فضای علمی کشور وجود دارد و دانشجویان دانشگاه امام صادق علیهالسلام نیز خود قربانی آن بودهاند؛ هرچند برخی از رانتهای آن بهرهمند شدهاند و توانستهاند به شغل یا تحصیلات خاص دست یابند.
۹-مقالههای علمیپژوهشی داخلی در سامانه Sid فهرست میشوند. بسیاری از اطلاعات هم هماکنون در سایتهای رسمی وابسته به دانشگاه امام صادق علیهالسلام موجود است. ابعاد سادهزیستی ایشان بر پایه مشاهده نویسنده و اظهارات دوستان دوره کودکی و قدیمی سوژه است. تقریباً همه این اطلاعات هم در اینترنت موجود است و نویسنده تنها کار جمعآوری را انجام داده است.
- ۹۹/۰۹/۲۳