دانشگاهه داریم

تاریخ کتبی و خاطرات دانشگاه امام صادق علیه‌السلام

دانشگاهه داریم

تاریخ کتبی و خاطرات دانشگاه امام صادق علیه‌السلام

از دانشگاه امام صادق تا دانشگاه پیاده روی
این مطلب در حقیقت بعدالتحریر یادداشت قبلی است.

درس یا کارهای رو زمین مانده انقلاب؟
یک نفر بدون ذکر با عنوان «یک امام صادقی آشنا» نظری نوشت با این مضمون که باید بچه ها را به درس خواندن و تولید علم تشویق کرد، نه این کارهای رو زمین مانده انقلاب. غافل از این که یکی از کارهای رو زمین مانده انقلاب، همین درس خواندن است! کسی نیست درس بخواند! حقیر همیشه حتی در اوج کارهای اجرایی ام در بسیج، دانشجویان را به مطالعه و تولید علم تشویق کرده ام مثلا این یادداشت من دو قسمتش درباره مطالعه و تولید علم است و یک قسمتش توصیه به ورزش! (+)

درس رو که باید خوند!
جهت اطلاع خوانندگان، پیشفرض فعالیت در سطوح عالی بسیج دانشگاه، علاوه بر داشتن توان و تجربه و وجهه اجتماعی، داشتن معدل بالاست. عمده اعضای شورای بسیج، از طریق آزمون کتبی در امتحانات دکتری پذیرفته شده اند و در طول تحصیل نیز همواره معدلهای بالا داشته اند. (دکتر نیک روش، دکتر جبارپور، دکتر بیگدلی، دکتر...)

مثلا من خیلی درس‌خونم!
 این نقل قول از من نیز رایج است که «اونی که معدلش زیر 17 است، داره تفریح میکنه!» یا «دانشگاه کسی رو که معدلش زیر 16 است، آدم حساب نمی‌کنه!»
 وظیفه اول دانشجو، درس خواندن است. به نظر من، حداقل درس خواندن در دانشگاه ما، کسب معدل 17 است. مسلم است کسی که در دانشگاه درس نمیخواند و معدلش پایین است، مورد تایید امام و رهبری نیست. امام روح الله تصریح دارند حرام است کسی در مدرسه بماند و درس نخواند. خب، این به راحتی به دانشگاه قابل تسری است. 

بنده بارها در فضای بنیان مرصوص و... تاکید کرده ام که برای حفظ نظام آموزشی، لازم است همه دانشجویان به نظم و حضور سر وقت و حداکثری در کلاسهای درس (ولو کلاسهای به ظاهر بی استفاده) اهتمام ورزند. خودم چندین راهبرد پیشنهاد داده ام برای افزایش مهارتهای مطالعه. نمونه عملی ش هم خود من! اگر فرصت باشد دوباره قفسه نقطه‌آی‌آر را روزآمد میکنم تا همگان ببینند چقدر کتاب میخونم! 
یادم هست در ترمهای آخر کارشناسی و ارشد، بیشتر حرفهای کلاس استادان را قبلا خوانده بودم. به ویژه درس مطالعات اسلامی در فرهنگ و ارتباطات که حداقل مطالب جدید را داشت!

بارها گفته ام وقتی از کلاس تا سقف سه شونزدهم غیبت کنید که استفاده بهتری بکنید. نه فقط از 84 تا 92 در دوره کارشناسی و ارشد، بلکه سه ترم دکتری اخیر نیز حقیر کمترین مقدار تاخیر در حضور کلاسها را داشته ام. در سه ترم اخیر دکتری، حتی برای یک دقیقه، کلاس درس را ترک نکرده ام. هر چند استادا معمولا به تلفنهاشون جواب میدن، به هیچ تلفنی هم جواب نداده‌ام. برای همه جلسات هم جزوه نوشته ام. اینها را اینجا مینویسم که سیره عملی خود را یادآوری کرده باشم. همیشه هم تلاش کرده ام علاوه بر منابع اصلی، منابع بی ارتباط و متفرقه ای که استادان پیشنهاد میدهند، بخوانم. (مثلا همین کشف المحجه سیدبن طاووس که استاد روش تحقیق پیشنهاد کرده بودند: +)

من حتی اینجا تو نشریه بسیج نوشته بودم که اگر تو برنامه هیئت میثاق صدهزار نفر شرکت کنن، ما باید کار رو زمین مونده خودمون رو انجام بدیم: انگیزه ایمانی برای علم، دانشگاه اسلامی، علم آموزی مومنانه و مرجعیت علمی و... 

دانش‌جویی قدر متیقن دانشجویی است
بله، به هر حال، وقتی مطالبه لب انتظار رهبری از «دانش‌جویان» است؛ اول فرد، باید دانش‌جویی خودش را ثابت کند، بعد به سایر فرعی و البته مهم دانشجویی نظیر عدالتخواهی و مطالبه گری و مانند آن، بپردازد.

علم بهتر است یا ثروت؟
البته در مقام انشای علم بهتر است یا ثروت، نظر ما مشخص است. ما علم و ثروت و قدرت را برای چه چیز می‌خواهیم؟
 صفایی ندارد ارسطو شدن/ خوشا پرگشودن پرستو شدن!
 آقای علامه جوادی: «جوادی فلسفه بخوان! عرفان بخوان! امام به این جوونا چی یاد داد که به ما یاد نداد؟» اونی که تا ته قضیه را رفته، اون دوست داره پرستو باشه! جوادی آملی که اگر بره، بعضی علوم را با خودش به زیر خاک میبره، این حرف رو میزنه! 

مثلا همین پیاده روی اربعین
 آدم عاقل، پیاده روی  اربعین رو ول کنه بیاد سر کلاس درسی که هر موقع  دیگه ای میتونه تشکیل بشه؟ ببخشید اربعین با نظام آموزشی غربی ما تداخل داره!

ما انقلاب کردیم که آدم تربیت کنیم. (جلد 8 صحیفه، همه صفحات!) حالا اگر چیزی آدمسازتر از هیئت ارباب و پیاده روی اربعین دارید، رو کنید. ببخشید، چند واحده؟

اتفاقا آقای امجد تو همین هیئت میثاق تاکید داشتند قشر فرهیخته جامعه، استادا و دانشجوها، محکمتر سینه بزنند! ما چون قراره کار رو زمین مانده انقلاب در حوزه علم را برداریم، باید محکمتر سینه بزنیم. باید جدی تر احساس نیاز به روضه داشته باشیم. رزمنده های هشت سال دفاع مقدس که کار رو زمین مانده انقلاب جلوی چششون بود، هر شب و همیشه هیئت داشتند؟ چرا؟ چون احساس نیاز میکردند به این انگیزه معنوی. ما هم اگه خودمون رو رزمنده حل مسائل اقتصادی، ارتباطی، سیاسی، حقوقی و... انقلاب بدونیم، مسلما بیشتر احساس نیاز به روضه اباعبدالله خواهیم داشت.

  • ۹۹/۰۹/۲۴
  • مدیر وبلاگ

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی