دانشگاهه داریم

تاریخ کتبی و خاطرات دانشگاه امام صادق علیه‌السلام

دانشگاهه داریم

تاریخ کتبی و خاطرات دانشگاه امام صادق علیه‌السلام

استاد محترم! تشکر! تشکر!

مدیر وبلاگ | يكشنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۹، ۰۸:۳۸ ب.ظ | ۰ نظر

شنیده شده است دیروز و به ویژه امروز، برخی از استادان دانشگاه، به کلاس‌های درس، نزول اجلال فرمودند.
---
پی‌نوشت: چند سال پیش به خاطر نوشتن این جمله که «دانشگاهی که اساتیدش بیشتر می‌پیچانند» و گزارش آماری کوتاه اینکه چند تا از استادان اومدند/نیومدند، ایمیل دانشگاهم (Darvishie@isu.ac.ir) برای همیشه بسته شد.

  • مدیر وبلاگ

این امام‌صادقی‌ها

مدیر وبلاگ | يكشنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۹، ۰۸:۳۸ ب.ظ | ۰ نظر

خدایا به امید تو...
29 دقیقه از شروع کلاس گذشته، آرام در را باز میکند و استاد او را برانداز:
جای خالی مربی...

نوشته یکی از دانشجویان، برگرفته از گروه ایمیلی بچه‌های دانشگاه (بنیان مرصوص)

موهایی فرق از بغل گرفته، محاسنی انبوه و البته محتاج اندکی شانه، پیراهنی روی شلوار و ...

آرام در آخرین ردیف مینشیند و هر 5 دقیقه یکبار از دوست کناری جویای احوال ساعت...

و در ذهن استاد: این امام صادقی ها...

با کلی منت، نامه نگاری و وقت قبلی، بالاخره یکی از مسئولین قبول میکند برای توضیح و تحلیل پیرامون یکی از مسائل روز که در حیطه مسئولیتش است، به امید فضایی علمی-دانشجویی و دغدغه مند به دانشگاه بیاید. نیم ساعت و یا شاید 45 دقیقه پس از شروع سخنرانی (که خود با حداقل نیم ساعت تاخیر شروع شده) صدایی در راهرو منتهی به سالن همایش ها میپیچد. لخ...لخ....لخ.....لخ....: ر.ک همان تیپ قبلی +....و پایی بی جوراب با دمپایی پلاستیکی(شب است و فضا خودمانی) جمعیت را درمینوردد و برای پیگیری دغدغه هایش صف اول مینشید، کمی به بیانات سخنران گوش میدهد، پایش را رو پای دیگر انداخته و در حد تبلیغ دمپایی، پایش را بالا و پایین می برد. در حالیکه دانشجویی در حال جمع آوری سؤالات کتبی و دادن نوبت به متقاضیان صحبت است، پس از پرتاب چند تیکه(اگر نگوئیم توهین) سخنان میهمان جلسه را قطع نموده و با حرارت، دغدغه های ارزشی اش را به رخ میکشد و مدعو را به پای میز مطالبه

و در ذهن میهمان: این امام صادقی ها...

درس ها را یکی پس از دیگری پاس میکند و هر از چندگاهی هنگام پاس، پایش به توپ امتحان گیر میکند و بازی از نو؛ و در آخر نیمه اول به لطف دعای دوستان و معرفت اساتید بی نیاز از آزمون جامع با پانزده و خورده ای وارد نیمه دوم که به ارشد معروف است میشود. دوره ارشد هم با تمام تنها سختی اش، پایان نامه، میگذرد.

هنگام مصاحبه دکتری(به شرط قبولی)، نگاه تیم مصاحبه به معدل کل: این امام صادقی ها....

استاد مدعوی از دانشگاهی دیگر می آید. ترم یک، ترم دو، ترم سه!، ترم، دنده به دنده.... درس میدهد و میرود و هیچ کس به او چهرة رئیس دانشکده، معاونان آموزشی، پژوهشی و تحصیلات تکمیلی را نشان نمیدهد تا اگر روزی روبرو شدند کمی گرم تر احوال پرسی کنند.

و در ذهن استاد مدعو: این امام صادقی ها...

در تابلوی اعلانات دانشکده ها:

مشاور کد 57 آقای دکتر... مشاور کد 59 آقای... مشاور کد 67 آیت ا... ... مشاور کد 68 حجت الاسلام دکتر... و در طول ترم دانشجویی مشاوری را نمیبیند. هیئت علمی کم گرفته اند واساتید مشاور با کوله باری از واحد تدریسی و تجربه باید جور این کمبود را بکشند؛ فلذا وقتی و حالی برای رسیدگی به احوال دانشجویان ندارند. و کسی نیست به جویندگان علم و عمل بگوید که از کجا و چگونه بجوئید؟ وضعیت معدل؟ مقاله علمی-پژوهشی؟ کیفیت تدریس ها؟ آینده علمی؟ رزومه؟ و......

و در ذهن دانشجویان: این امام صادقی ها...

هفت سال از اولین حضورش در دانشگاه میگذرد. نوجوان بود و پرشور، دغده مند بود و درس خوان، با تقوا بود و سرشار از غیرت دینی و انقلابی. و اکنون با کوله باری از توانایی اعم از دویست و چند واحد پاس کرده، تجربه هفت سال حضور فعال در سلف غذاخوری، حضور در اقالیم تسعه دانشجویی، دیدن بزرگان سیاسی و فرهنگی و تنفس در هوایی پاک و جنگلی وارد عرصه خدمت میشود و مهم تر از همه به او میگویند امام صادقی.

وارد محیط کار میشود، کمی گردنش درد میگیرد چراکه نمیتواند از فراز عناوینش همکاران پائین دست را ببیند. از آنجا که بسیار فرد کارایی است با دغدغه هایش همه را مجاب میکند و یک تنه امورات مجموعه را به دست میگیرد(البته در سطح نفر دوم مجموعه، لازم به ذکر است کم تر در مجموعه ای یک چنین پدیده ای در جایگاه نفر اول دیده شده. نکته واضح بود...!؟)، به هر حال گل میکند، کمی بعد که یک امام صادقی دیگر وارد میشود، نیرویش تحلیل میرود چراکه باید بخشی از هم عنوانی اش را کنترل و در موارد متضاد خنثی کند، کمی بعد تر چند امام صادقی دیگر اضافه میشوند و به لطف انرژی همدیگر که هفت سال آزاد نشده بود مجموعه را نابود میکنند.

و در ذهن کارکنان مجموعه: این امام صادقی ها....

تمام این ها را گفتیم تا به یک حرف در دانشگاهمان برسیم:

  • مدیر وبلاگ

هیات انقلاب

مدیر وبلاگ | يكشنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۹، ۰۸:۳۸ ب.ظ | ۰ نظر

اگر مسیحی‌ها هر یک‌شنبه به کلیسا می‌رن،
ما یک‌شنبه‌ها هیات داریم!


هفتگی‌های هیات، با شروع نیم‌سال جدید تحصیلی، دوباره شروع شد.
یک‌شنبه‌ها، حدود یک ساعت بعد از اذان مغرب، مسجد دانشگاه
بفرمایید مجلس اهل بیت!

*****
مراسم جشن ولادت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها

با سخنرانی: *استاد عبدخدایی*

و مداحی برادر *حسین زاده*

زمان :*یکشنبه 26 شهریور ماه*  از ساعت*20:30*
بزرگراه شهید چمران- پل مدیریت -مسجد دانشگاه امام صادق علیه السلام
از همه دوستداران اهل بیت علیهم السلام جهت شرکت در این مراسم سرور اهل بیت دعوت می‌شود....
                       حضور برای عموم خواهران و برادران آزاد است

                              روابط عمومی
                           هیأت میثاق با شهدا
             بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیه السلام

جهت‌اطلاع‌نوشت:
  • دانلود مداحی عربی آقا میثم مطیعی پس از توهین فیلم صهیونیستی به پیامبر اسلام در سایت هیات شهدای گمنام: متن عربی و فایل صوتی (+)
  • ما را در ‪Google+‬‏ بیابید

  • مدیر وبلاگ

به بهانه ورودی‌های جدید (کد هشتاد و یازده)

دانشگاه امام صادق علیه‌السلام از زبان ولی معظم فقیه

دانشگاه امام صادق یک پدیده‌ى ممتاز است؛ صرفاً یک دانشگاه مثل بقیه‌ى دانشگاه‌ها نیست که فقط مى‌خواهند دانشجو و عالم تربیت کنند؛ این هم هست؛ منتها علاوه‌ى بر این، مى‌خواهد از همه جهت، یک الگوى دانشگاه اسلامى باشد؛ از جهت انگیزه‌هاى ایمانى، رعایت‌هاى عملى و رفتارى، و عشق به علم و علم‌آموزىِ عاشقانه و مؤمنانه.
---
همه خیال مى‌کنند دانشگاه اسلامى که مى‌گوییم، یعنى حجاب‌ها این‌طورى باشد، پسرها آستین کوتاه نپوشند و زلف‌ها بلند نباشد؛ اینها که معناى دانشگاه اسلامى نیست! دانشگاه اسلامى از لحاظ ایمان، انگیزه، شور مقدس، رفتار اسلامى و علم‌آموزى مؤمنانه، اینها شرط دانشگاه اسلامى است.آن وقت جهت دادن؛ جهت دادن به این علم‌آموزى؛ که بهترین کارى که در دانشگاه شد، یکى همین بود که این دانشگاه را مخصوص علوم انسانى کردند؛ که این منطقه‌ى واقعاً خلأ و فراغى بود؛ یک خلأ است که آن باید پُر شود. ...این دانشگاه، این است. از این دانشگاه، توقع چیز دیگر و فراتر از این است.
----
خروجى دانشگاه امام صادق، ایده‌آلش فقط نباید این باشد که حالا بیرون بیاید، فرض کنید اگر در فلان رشته، درس خوانده برود وکیل بشود یا محضردار بشود و یا برود کارمند فلان دستگاه وزارتىِ دولتى بشود؛...شما باید در علم، یک حرکتى به وجود آورید...این است آن رسالت اصلى شما. کارى کنید که دانشمندان مسلمان و مؤمن ما، در رشته‌هاى مختلف علوم انسانى، صاحب‌نظرانى شوند که دنیا از نظرات اینها استفاده کند؛ کارى کنید که دانشگاه امام صادق، نه فقط در مقایسه‌ى با فلان دانشگاه دیگرى که در تهران یا شهرستان هست، یک رتبه‌ى جلوترى به دست آورد؛ بلکه این دانشگاه مرجع تحقیقات مراکز علمى و دانشگاه‌هاى دنیا بشود...بنابراین دانشگاه را قوى کنید.
-----
پروردگارا! این جوان‌هاى عزیز را جزوِ بندگان صالح خودت قرار بده. پروردگارا! این جوانان عزیز را ذخیره‌هاى معنوى ملت ایران قرار بده. پروردگارا! از گنجینه‌هاى معنوى به ودیعه نهاده شده‌ى در ذهن و دل این جوان‌هاى عزیز براى سود این کشور، این ودیعه‌ها را مورد بهره‌بردارى قرار بده و مقدّر بفرما. پروردگارا! زحمات خدمتگزاران این دانشگاه و مجموعه‌ى دانشگاهى کشور را، آن کسانى که براى تو و با اخلاص کار مى‌کنند، مورد قبول خودت قرار بده.
کوچک کردن این پست

  • مدیر وبلاگ

آیا شنیده‌ بودید؟ +عکس و سند

مدیر وبلاگ | يكشنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۹، ۰۸:۳۸ ب.ظ | ۰ نظر

به بهانه ورود دانشجویان جدید (کد هشتاد و یازده)

همه شما تا حالا بارها شنیده‌اید که حضرت آقا فرمودند:
«دانشگاه امام صادق یک پدیده‌ى ممتاز است.»
در حالی که کمتر کسی از شما به یاد دارد ایشان در انتهای همان پاراگراف (که معمولا نتیجه و ایده اصلی آن پاراگراف است) فرمونده باشند:
«این دانشگاه، این است. از این دانشگاه، توقع چیز دیگر و فراتر از این است

متن کامل را یک‌بار دیگر بخوانید (+)
دیدار غدیر 84
ما را در ‪Google+‬‏ بیابید

  • مدیر وبلاگ

از جهت شخصیت همیشه در صحنه او!!

مدیر وبلاگ | يكشنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۹، ۰۸:۳۸ ب.ظ | ۰ نظر


تصویری از تظاهرات امروز

ما را در ‪Google+‬‏ بیابید

  • مدیر وبلاگ

ما قرار است دنیا را تغییر بدهیم؟

مدیر وبلاگ | يكشنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۹، ۰۸:۳۸ ب.ظ | ۰ نظر

یادداشت ذیل، در وبلاگ مقالید، توسط آقای محمدرضا شیخ‌الاسلامی دانشجوی سال سوم کارشناسی رشته الهیات و معارف اسلامی دانشگاه http://maghalid.blogfa.com  منتشر شده است و بحث خوبی پای آن در گرفته است. گفتم شما هم در جریان باشید!


قرار ما چیست؟ (+)

به یاری خداوند و مدد اهل بیت علیهم السلام اولین نطق تاریخی! خودم رو در این وبلاگ تقدیم می کنم. نطقی که مدت ها ذهنم رو درگیر کرده و حتی باعث شده دغدغه هام کمرنگ و کمرنگ تر بشن!


مشکل از جایی شروع میشه که به محض ورودت به یک فضای کاملا دینی و درعین حال علمی شماره عینک دیگران در مواجهه با خط سیر شما بزرگتر می شه و سطح توقعات رو دگرگون می کنه. تا دیروز یک پسریچه معمولی توی محله و فامیل بودی که جز یک سربه زیری ساده و یک ریش نیمه دراومده کسی روت حساب باز نمی کرد و حالا بعد از ورودت به دانشگاهی مثل دانشگاه امام صادق علیه السلام هرکس که به تو شناختی ولو ناچیز داشته ازت توقع داره سفیر فرهنگی شده باشی و تسبیح بدست منبر بری و «قال الصادق» گو شده باشی! اگر هم کسی روش بیشتر باهات باز باشه با طعنه یا خنده ازت می پرسه: هنوزم که بدحجابی ریشه کن نشده!


نمی دونم ما کی قول دادیم به اهل دنیا که قراره دنیاشون رو عوض کنیم؟! کجای پیشونی ما کدوم قسمت درب ورودی دانشگاه نوشته که وظیفه ماست عالم رو اصلاح کنیم؟!؟ نکنه این هم مثل «قالوا بلی»یست که در عالم ذر گفته ایم! اصلا مگر قرار است تغییر دنیا بدست ما صورت بگیرد؟! مگر کم چیزی است تغییر دنیا؟؟!؟


بیاد قلم زنده و دلنشین مرحوم عین صاد که می فرمود: "این ستم از آنجا شروع مى‏شود که ما بدون رسیدن به معنى و مقصود، به کلمه‏ها و لفظ ها رسیده‏ایم و با الفاظ خالى انس گرفته‏ایم و آنها را در برخوردها به رخ یکدیگر کشیده‏ایم ما پیش از آنکه تشنه شده باشیم، نوشیده‏ایم و پیش از آنکه به اشتها آمده باشیم و با سؤال‏ها گلاویز شده باشیم، خود را تلنبار کرده‏ایم و پیش از آنکه به معناها دست یافته باشیم، به کلمه‏ها رسیده‏ایم و این است که باد کرده‏ایم و با آنکه زیاد داریم، مریض و بى‏رمق هستیم و به امتلاء ذهنى و پرخورى فکرى دچار شده‏ایم."


شاید مقصر آن هایی هستند که قبل از این که بفهمند دنیا چیست و تغییر آن چگونه اقدام به قتل عام واژه ها کردند و آن چنان ابَهت کلمات را شکستند که به گمان آمد آبادسازی و تعمیر در سادگی به مثابه ویرانی و نابودی است. شاید آن هایی که گل های باغ فرهنگ و هنر این مملکت را ابتدا زیر چکمه های گِلی شان له کردند و بعد به بهانه از دست دادن زیبایی آن ها را چیدند می دانستند که باور رویش مجدد در نسل خشکسالی امری است محال اما آنقدر ظرفیت برایشان متصور بود که توهم تبدیل شدنش به باغ را عده ای می پذیرند. شاید روزی که بشقاب های فلزی بر پشت بام ها به فتوای ریاست جمهوری وقت آزادانه نصب می شد باید فریاد می زدیم و تجمع می کردیم که آقایان! چه بلایی دارید به سر آینده و آبروی ما می آورید؟ روزی که می دیدیم قرار است در برابر ادعای نداشته به سیخ مؤاخذه کباب شویم؟!


شاید وقتی قبول شدیم در دانشگاه باید یک نفر را می یافتیم که در گوش مان زمزمه می کرد: سختی کار شما با توقع نابجا عجین شده و متاسفانه این توقع بیجاست که در نگاه بیرونی ها توی چهره شما بیشتر و پررنگ تر دیده می شه. چرا کسی در گوش ما نخواند که شما بیشتر از آن چیزی که فکر می کنید دیده می شید؟؟ بر فرض پاسخ برای این سؤال چرا صدای ما به گوش مردم نرسید که کوه های توقع رو از قله های وظیفه هامون تمایز بدیم؟


ماجرا وقتی سخت تر می شود که درمی یابی جملات کلیشه ای و تکراری نقش آرمان را بازی می کنند و پله های نردبان پیشرفت یک درمیون از شعارهای توخالی پوکیده اند! آن وقت در برزخ آرمان و توقع باید به دنبال دستاویزی باشی که کلام رهبرت را از یاد نبرد. باید بشنوی که "‏دانشجو و دانشگاهى قشر برگزیده جامعه‏اند. این تعارف نیست. شما امید آینده کشورید. در واقع، پاره دل ملت و دلبستگى بلندمدت ملت، شما هستید. برداشت و توقع بنده و نظام اسلامى از جماعت دانشجو این است که فکر مى‏کنیم دانشجو یک روشنفکر تمام‏عیار مسلمان است. از آرمانها کوتاه نیایید. آرمانها را بخواهید، قله‏ها را بطلبید تا یقین بکنیم که به نیمه راه لااقل خواهیم رسید. البته اگر قله را بطلبید، بنده یقین مى‏کنم به خود قله هم خواهید رسید. روحیه آرمانگرایى را که از جمله مصادیق روحیه آرمانگرایى، تمسک به اصول و مبانى فکرى است، از دست ندهید."

حال که بر قطاری سوار شده ام که ریل هایش را آرمان و توقع تشکیل می دهند باید بیشتر از قبل مراعات حالم را بکنم چراکه انحراف در مسیری که بیشتر از همیشه پرفراز ونشیب است آن هم زیر ذره بینی که چشم ها را تا چندبرابر زوم می کند یک انحراف ساده نیست. بلکه اصلا انحراف نیست، یک سقوط دلخراشه..


شما بفرمایید آیا قرار بر این است که ما دنیا را عوض کنیم؟ آیا ما که به اصطلاح درد دین داریم توانسته ایم همسایه مان را تحت تاثیر بگذاریم؟؟ نمیدانم آن ها که مرا می فهمند حتما هدیه های بهتری برای اهدا دارند..

  • مدیر وبلاگ

276 نفر

مدیر وبلاگ | يكشنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۹، ۰۸:۳۸ ب.ظ | ۰ نظر
  • مدیر وبلاگ


جزوه ۴۸ صفحه‌ای پی دی اف مبحث نور در برنامه‌سازی تلویزیونی از منابع درس کارگاه رسانه (فناوری‌های نوین ارتباطی و اطلاعاتی) دانشگاه امام صادق علیه‌السلام استاد دکتر حسن نجفی سولار ...
  • مدیر وبلاگ


۱۹ صفحه پی دی اف از منابع درس کارگاه رسانه (فناوری‌های نوین ارتباطی و اطلاعاتی) دانشگاه امام صادق علیه السلام استاد دکتر حسن نجفی سولار ...
  • مدیر وبلاگ